چرا به رژیم غذایی پایبند نیستیم؟
1 - عدم مراعات اندازه ها:
برای نوشتن برنامه های غذایی ، نمی توانیم هریک از غذاهای نوشته شده را با واحدهای طول و عرض و شعاع و گرم بنویسیم. مثلا وقتی مینویسیم دوعدد کتلت، منظور یک کتلت با اندازه های معمولی رایج در خانه ها و ساندویچ فروشیهاست ولی گاه فردی که رژیم گرفته، کتلتی می پزد که به اندازه ی یک ماهی تابه است. او در مراجعه بعدی نیز قسم می خورد و خدا را شاهد می آورد که به جای دو عدد کتلت فقط یک عدد مصرف کرده است؟
همچنین است وقتی که صحبت از کوفته می شود : نه کوفته قلقلی مورد نظر ماست نه کوفته تبریزی، بلکه کوفتهای حدفاصل این دو می باشد یا وقتی می گوییم دلمه، نظرمان دلمه ای به اندازه فلفل دلمه ای یا یک پیاز یا یک بادمجان معمولی است.
2 - تن دادن به گفته های اطرافیان
انسان وقتی بیمار شود، مثلا دچار اسهال و استفراغی شود که دو - سه روزی طول بکشد، مقداری از وزن خود را از دست می دهد. این امر سبب می شود که اطرافیان به محض مشاهده ی شخص و تغییراتی که در چهره اش مشاهده می کنند، با نگرانی به او بگویند: «خدا بد نده... چه شده؟!» و همین «خدا بد ندهد» روی فرد اثر منفی بگذارد.
در رژیم غذایی وقتی شما ۱۰ کیلو گرم کم کنید، مسلما اثر آن روی چهره ی شما ظاهر خواهد شد.
اطرافیان شما دو دسته اند: یا دوستان و خویشاوندانی اند که با حسن نیت و دلسوزی سخن می گویند و از تغییرات چهره ی شما اظهار نگرانی می کنند؛ یا افراد چاقی هستند، که در کاهش وزن موفق نبوده اند و نمی توانند موفقیت شما را تحمل کنند.
امیدواریم به حرف های آنان که از چاقی تعریف می کنند و خطرات لاغر شدن را به شما گوشزد می کنند گوش ندهید و بدانید که دوست نادان از دشمن دانا خطرناک تر است.
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.