آیا تا به حال در توانایی های خود احساس محدود بودن کرده اید تا کاری را انجام دهید که واقعاً می خواهید دنبال کنید؟ شاید این یک جاه طلبی بود که شما داشتید ، یا ایده ای برای شروع کاری بود. شاید این فرصتی بود که به وجود آمد ، اما شما قادر به استفاده از آن نبودید زیرا چیزی شما را عقب نگه داشته است.

اغلب ، ما نمی توانیم به سمت اهداف خود پیشرفت کنیم زیرا چنین موانعی در راه هستند. ما اجازه می دهیم که محدودیتهای ما متوقف شود یا تواناییهای خود را برای رسیدن به یک هدف تحت الشعاع قرار دهد.

با این حال ، یک چیز وجود دارد که ما به ندرت فکر می کنیم هنگام غلبه بر محدودیت ها از آن استفاده کنیم.

خلاقیت
خلاقیت چیست؟

وقتی می گویم خلاقیت ، من در مورد یک استعداد ذاتی صحبت نمی کنم. خلاقیت یک مهارت بسیار مورد نیاز است ، اما اغلب مورد غفلت قرار می گیرد! این یک مهارت با اهرم بزرگ است که به شما امکان می دهد مقدار زیادی از ارزش را از ورودی نسبتاً کمی تولید کنید.

خلاقیت در قلب خود ، قادر است چیزهایی را به روشی ببیند که دیگران نتوانند. این مهارتی است که به شما کمک می کند دیدگاه های جدیدی را برای ایجاد امکانات و راه حل های جدید برای مشکلات مختلف پیدا کنید.

همه چیز ، از جمله اختراعات درخشان ، از هیچ چیز حاصل نمی شود. همه اینها از نوعی الهام گرفته شده است. خلاقیت با پیوند دادن چیزها به یکدیگر برای بدست آوردن معنی یا ارزش جدید کار می کند.

از این منظر ، می توانید در بسیاری از زمینه ها خلاقیت را در بازی پیدا کنید.

به عنوان مثال ، مارک زاکربورگ با در نظر گرفتن مفهوم قبلاً موجود در رسانه های اجتماعی ، به سرعت موفقیت آمیز شد و آن را با یک رابط فوق العاده ساده ترکیب کرد که مورد توجه مخاطبان بسیار گسترده تری قرار می گرفت. Uber و Lyft ایده یک سرویس تاکسی سنتی را با یک برنامه هوشمند فوق العاده کارآمد در تلفن همراه ترکیب کردند.

هر دوی این مثالها ایده های متفاوتی را به هم متصل می کنند ، بین تفاوت ها زمینه مشترک پیدا می کنند و ایده کاملاً جدیدی از آنها ایجاد می کنند.

این خلاقیت به طور خلاصه است و هرکسی می تواند خود را بهبود ببخشد.

محدودیت ها در واقع فرصت هستند

مزیت استفاده از خلاقیت ، کمک به شما در دیدن محدودیت ها به عنوان فرصت است. از هر محدودیتی که ممکن است خودتان را با آن روبرو کنید ، استفاده کنید ، آیا راهی برای نگاه متفاوت به امور وجود دارد؟

بگذارید با یک مثال توضیح دهم.

در روز پنجمین سالگرد تولد پسرم ، من و همسرم برای او مهمانی در پارک ماجراجویی بچه ها ترتیب دادیم. همه دوستان و خانواده وی دعوت شده بودند و برنامه این بود که یک روز طولانی و سرگرم کننده برای جشن گرفتن داشته باشیم.

با این حال ، روز دقیقاً طبق برنامه ریزی پیش نرفت ...

در لایف هاک ، ما به تعادل سالم کار و زندگی خود افتخار می کنیم ، بنابراین من نگران نگرفتن روز تعطیل برای جشن گرفتن نیستم. اما ، در آن روز بزرگ ، یک تماس به تلفن من آمد.

شخصی با کمال هیجان به من گفت که گروهی از سرمایه گذاران کاملاً به پیشنهاد تجارت ما علاقه مندند و می خواهند بعداً در همان روز ملاقات کنند.

این خبر عالی بود! یک سرمایه گذاری بالقوه می تواند به ما برسد. اما ، من قبلاً مایل با خانه و دفتر فاصله داشتم. به علاوه ، تولد پسرم بود ...

من از من پرسیدم که آیا می توانم وقتی او را در پارک مستقر کردیم با او تماس بگیرم.

صادقانه بگویم ، من کاملاً مطمئن بودم که قادر به ساختن آن نیستم. درخواست دوباره تنظیم مجدد یک درخواست مخاطره آمیز است ، اما راهی وجود ندارد که من می خواهم مهمانی فرزندم را از دست بدهم.

پسرم می تواند احساس کند که چیزی خاموش نیست ، و او از من پرسید چه اشتباهی رخ داده است. بنابراین من به او می دانم که من امروز فقط در مورد جلسه ای تماس گرفتم ، اما همچنین به او گفتم که نگران نباشید زیرا امروز در مورد جشن تولدش بود.

اما مثل همه بچه ها ، او همچنان به من سؤال کرد ...

"اما بابا ، مهم است؟"

من گفتم: "نه ، نه".

سپس با شهود و خلاقیت کودکانه پرسید: "آیا نمی توانید فقط در پارک با آنها ملاقات کنید؟"

و سپس آن را به من زد! این ایده ای بود که من از دست می دادم.

حتی پسرم کاملاً نمی فهمید که امکان پذیرش سرمایه گذاران با من در پارک وجود ندارد ، اما برای من منطقی بود که به سادگی یک تماس ویدیویی انجام دهم!

من می توانم 25 دقیقه مهمانی را برای انجام یک تماس سریع از دست بدهم در حالی که بقیه مهمانی داخل آکواریوم می روند. و در پایان ، دقیقاً همان اتفاقی بود که افتاد.

من با هم تیمی خود تماس گرفتم و از او خواستم به طور خلاصه برای سرمایه گذاران توضیح دهد که چرا من نمی توانم حضوری در آنجا حضور داشته باشم ، اما خوشحالم که از طریق ویدیو می پیوندم. تماس را گرفتم و توانستم بقیه روز را با پسرم در پارک بگذرانم.

پسرم نه تنها از تولد خود لذت برد بلکه ایده ساده او به یک جلسه سرمایه گذاری موفق منجر شد که به ما این امکان را برای گرفتن بودجه برای یک پروژه جدید داد.

اینجاست که توانستم محدودیتی را به فرصتی تبدیل کنم که به من امکان دستیابی به موفقیتم را داد.