مغز عاشق و مغز معتاد
جمله معروفی درباره حالت مغز در هنگام عاشقی وجود دارد که کل ماجرا را خلاصه می کند حالت مغز در هنگام عاشقی بسیار شبیه حالت آن در هنگام اعتیاد است بله عشق مانند اعتیاد است و وقتی عاشق می شویم درست همان نقطعه ای از مغز شروع به فعالیت می کند که اگر معتاد می شدیم فعال می شد قسمتی از مغز که با عطش نیاز تمنا تمرکز و وسوسه سروکار دارد پس به لحاظ علمی شما می توانید از اصطلاحاتی مثل (معتادتم )بزای ابراز عشق استفاده کنید!وقتی عاشق می شوید نمی توانید از فکر کردن به طرف مقابل دست بردارید می خواهید هر لحظه را در کنار او بگذرانید بدون او احساس ناآرامی و بی قراری می کنید و حاضرید هر کاری بکنید تا به او برسید دقیقا حالتی که افراد دچار اعتیاد تجربه می کنند! دلیلش هم فعال شدن همان قسمتی از مغ است که درباره اش گفتیم این قسمت از مغز ناحیه (ونترال تگمنتال) نام دارد ولی برخلاف نامش اصلا پیچیده نیست و جزو نواحی پایه مغز با کار کرد ساده و مسول پاداش و بر انگیختیگی است در واقع به علت وجود همین سیستم پاداش است که شما معتاد می شوید سیستم پاداش مسول ترشح (دوپامین) وایجاد حس خوب و خوشایند درشماست به این معنی که چیزی باعث ترشح دوپامین در بدن شما می شود بعد شما حس خوبی پیدا می کنید بیشتر آن را می خواهید دوپامین بیشتر ترشح می شود حالتان خوب تر می شود باز هم بیشتر می خواهید و... بوم!شما معتاد هستید!

عشق با مغز ما چه می کند ؟
عشق و انقلاب هورمون ها مسئله فقط ترشح دوپامین نیست عشق انقلابی در هورمون های شما ایجاد می کند چند هورمون اصلی در بدن هستند که نسبت به عشق حساسند و وقتی جوانه های عشق در قلب شما شروع به رشد می کند این هورمون ها هم از خواب بیدار می شوند و شما را تا جایی می برند که جز به وصال به چیز دیگری فکر نمی کنید (اکسی توسین) به (هورمون عشق)معروف است این ماده شیمیایی نوع انتقال دهنده عصبی قدرتمند در مغز است که در ایجاد رابطه اعتماد بخشندگی فعالیت جنسی و همدلی با دیگران نفش دارد و احساست ما را در ارتباط با آن ها تحت تاثیر قرار می دهد اکس توسین هورمون مادرانه نیز هست و در تولد فرزند و مراقبت از او نقش فعالی دارد وقتی کسی را که دوستش داریم در آغوش می گیریم یا می بوسیم ترشح هورمون عشق گذاشته اند اکسی توسین هم مثل دوپامین به شما حال خوش می دهد و باعث پیوند عمیق و حس آرامش و دلبستگی به طرف مقابل می شود دوپامین هم یکی دیگر از انتقال دهنده های عصبی در مغز است که همان طور که گفته شد سیستم پاداش و لذت را در مغز کنترل می کند و همان هورمون است که در هنگام مصرف شیرینی و شکلات یل کوکائین آزاد می شود دوپامین به تنظیم حرکت و واکنش های عاطفی کمک می کند وبه ما انگیزه می دهد تا وقتی احتمال پاداش را دادیم برخیزیم و برای رسیدن به چیزی که می خواهیم گام برداریم گاهی هم دوپامین باعث میشود دست به خطر بزنیم و احتیاط را نادیده بگیریم که شاید همیشه خوب نباشد میزان دوپامین به ویژه در مرحله شیفتگی اولیه به شدت بالا می رود!

عشق با مغز ما چه می کند ؟

در هورمون (استروژن ) و (تستسترون ) هم که به هورمون های جنسی معروفند در هنگام عاشق شدن فعال می شوند و مسئول حفظ و بروز ویژگی های زنانه (استروژن )و مردانه (تستسترون) هستند البته هر دوی این هورمون ها هم در زنان و هم در مردان وجود دارند ولی میزان و نفش آن ها باهم متفاوت است ترشح این هورمون ها با فعالیت هیپوتالاموس همراه است و منجر به ایجاد جاذبه بین دو جنس می شود این هورمون ها به بقای نسل انسان کمک می کند (سروتونین) هورمون مسئول تعادل خلق اشتها خواب حافظه و جاذبه جنسی در هنگام عاشق شدن کاهش پیدا می کند و با این کار باعث کم خواب اختلال خوردن بی قراری و به هم ریختگی خلق شما می شود کم شدت میزان سروتونین باعث افزایش حالت وسواس فکری می شود یعنی حالتی که در آن نمی توانید از شب و روز فکر کردن به طرف مقابلتان دست بردارید (آدرنالین) و (کورتیزول) هورمون های معروف استرس هم در عشق و جاذبه بین فردی نقش دارند و باعث برانگیختگی و کشش بیشتر می شوند همین تغییر هورمونی است که آن تپش های قلب عرق کردن های دست گل انداختن های گونه و بی حسی نیست به سرما و گرما و دردو ترس و اتفاقات مختلف اطراف را ایجاد می کند انقلاب هورمونی دوران عاشقی به شما انرژی مضاعف می دهد و باعث می‌شود فکر کنید می توانید برای رسیدن به عشقتان بر همه مشکلات عالم غلبه کنید که در واقع باید بگویم نمی توانید!

عشق با مغز ما چه می کند ؟

عشق و کورک شناختی کوری شناختی یعنی قسمت هایی از مغز شما که کارکرد های شناختی دارد یعنی با منطق خرد حساب و کتاب برنامه ریزی و تفکر مرتبط است از کار می افتد گفتیم که عاشق باعث فعال شدن قسمت های پایه مغز می شود این قسمت ها اولین بخش هایی از مغزند بودند که گفته می شود در مراحل اولیه تکامل انسان وجود داشتند و کارکرد هایی بسیار ابتدایی و غریزی را کنترل می کنند قسمت های شناختی بخش های قشری تر و پیشرفته تری هستند که به ما قدرت تفکر و استدلال و تصمیم گیری می دهند پژوهشگران مشاهده کرده اند که این قسمت ها درهنگام تجربه عاشقی از کار می افتند و در واقع ما توانایی ارزیابی منطقی و انتقادی را از دست می دهیم از قرار معلوم وقتی عاشق می شویم نه تنها مثل معتاد ها نیازمند رسیدن به سوژه مورد نظرمان هستیم بلکه عقل درستی هم برای سنجیدن درست و غلط برایمان باقی نمی ماند!
البته همه داستان های عاشقانه این چنین افراطی نیست و راه هایی برای کمک کنترل این حالت خطرناک وجود دارد که در تصمیم گیری درست کمک زیادی به شما می کند دو کار اصلی که باید برای بازگشت به حالت طبیعی تصمیم گیری منطقی بکنید این است که اول به رابطتان زمان بدهید مغز نمی تواند برای مدت طولانی در این حالت برانگیختی باقی بماند چون بدن ما تحملش را ندارد معمولا بین شش ماه تا دو سال طول می کشد تا این حالت ها دست از سر شما بردارند ضمنا از تماس جسمی خودداری کنید انقلاب هورمون ها را که یادتان هست؟تماس جسمی به این انقلاب دامن می زند برای مثال هورمون اکسی توسین با تماس جسمی فوران می کند علاوه بر این حالت سرخوشی و نشئگی ناشی از فعالیت هورمون های حال خوب باعث می شود شما دنیا را رنگی ببینید در این حالت نقاط منفی و ضعف های رابطه یا طرف مقابل به چشمتان نمی آید و او را سراسر خوبی و فرزانگی می بینید به این حالت توهم مثبت می گوییم که یکی از عوامل اصلی در انتخاب همسر نامناسب به شمار می رود

عشق با مغز ما چه می کند ؟
مغز و شکست عاطفی
و اما شکست عشقی! همه عشق ها قرار نیست به سرانجام برسند و این یکی از تلخ ترین حقایق روزگار است وقتی کسی شما را پس می زند یا به دلیلی نمی توانید به هم برسید نه تنها قلب شما به درد می آید بلکه معزتان هم نسبت به این مسئله واکنش نشان می دهد بررسی مغز افرادی که شکست عشقی خورده اند در دستگاه ام آر آی نشان می دهد در این افراد نقاطی از مغز که با دلبستگی عمیق و عطش شدید نسبت به طرف مقابل مرتبط است فعال می شود به این معنی که طرد عاطفی آتش عشق را شعله ورتر می کند و این مسئله جدایی و فراموش کردن طرف مقابل را به تجربه‌ای دردناک غم انگیز تبدیل می کند و حالا می فهمیم که این همه سوز و گدا از عاشقان طی قرن ها به خاطر چه بوده است آزمایشات نشان می دهد اندو و درد روانی دقیقا همان بخش هایی از مغز را فعال می کند که درد جسمی و این یعنی شما واقعا (درد) می کشید شکست عشقی چیزی مانند ترک اعتیاد است همان نگرانی ها بی قراری ها و احساسات شدید منفی سراغ شما هم می آید و برای اینکه از آن رها شوید باید به خودتان زمان بدهید بدون کوچک ترین میزان مصرف چون این کار باعث بازگشت همه چیز می شود حتی شاید مجبور شوید خودتان را به تخت ببندید تا از تماس با طرف مقابل خودداری کنید!