خیلی از پدر و مادرها میگویند صد بار گفته ام: کیفت را بردار! صد بار باید بگویم کفش هایت را در جا کفشی بگذار! صد بار گفته ام جوراب هایت را آن جا نگذار! بارها گفته ام لباست را از زمین بردار! مسواک بزن و هیچ وقت فایده نداشته و باز هم همان کار تکرار شده است؟
متأسفانه بیشتر اوقات این گونه پدران و مادران توجه ندارند که خود به خود بین این رفتارها و تذکرهای آنها یک رابطهی شرطی یا عادت پدید آمده است و در واقع به کودک یاد داده اند که او تا صد بار نشنود که «کیفت را بردار» یا کفش هایت را در جاکفشی بگذار» یا «جوراب هایت را آن جا نگذار» و غیره، اقدام به انجام آن کار یا متوقف کردن فلان کار دیگر نخواهد کرد.
چرا؟ چون در ذهن کودک یا نوجوان نیز این فکر دور میزند که مادر یا پدر تازه فقط دوبار گفته یا تا حالا هنوز ده بار گفته؛ یا مادرم عادت دارد که چندین بار حرف را تکرار کند و هنوز عصبانی نشده و در پایان کودک نیز آماده است تا به تکرار آخرین تذکر برسد و پس از آن که دید آستانهی بردباری و شکیبایی مادر لبریز شده است، کار را انجام دهد.
در ظاهر، ما در همین نمونههای بالا، بر یک نکته چشم پوشیده میکنیم و آن برخورد پدر و مادر پس از انجام کار توسط کودک است. یعنی پدر و مادر اغلب توجه ندارند که رفتار آنها پس از اجرای آن دستورات توسط کودک چه بوده است.
کودک پس از آن که کارهایش را انجام داد نیاز به توجه و تشویق منطقی و در خور کار انجام یافته دارد، ولی به طور معمول پدر و مادر عادت دارند که برای شروع و به انجام رساندن یک کار به کودک توجه کرده و یا حتی «قربان صدقه ی» او بشنوند: «مادر، فدایت بشوم جوراب هایت را بردار»، «مادر، قربانت بروم بیا کمکم کن» ... این نوع آغاز کردنها البته اشکالی ندارد، ولی کافی نیست.
آن چه کودک نیاز دارد توجهی است که پس از عمل لازم دارد و باید مورد تشویق و تمجید منطقی و در خور سن خود قرار گیرد.
خیلی ممنون که به من کمک کردی»، «دستت درد نکند که نان خریدی»، «ممنون که در مهمانی کمکم کردی»، «مرسی که لباس هایت را مرتب کردی»، «ممنون که از من سراغ میگیری و میخواهی کمکم کنی».
آن چه مهم است پدید آوردن یک رابطهی درست و تمام و کمال با کودک هنگام اجرای یک فرمان از جانب مادر میباشد که پس از اجرای آن نیز برخورد صحیح و بازتاب مناسبی از جانب مادر یا پدر نسبت به عمل انجام یافته، صورت گیرد. البته باز تأکید بر این نکته خالی از فایده نیست که تشویق و تمجید از کودک باید بیش از اندازه نبوده و متناسب با سن کودک باشد.
در دادن پاداش و تشویق باید به مزاج و علاقه مندیهای فرزند خود نیز توجه کنید. قول بازی فوتبال پایان هفته برای علاقهمند به فوتبال بهتر از قول رفتن به سینماست، یا دادن یک کتاب به کودکی که چند نمرهی خوب در درس گرفته شاید برایش جالبتر از خریدن یک اسباب بازی باشد. هر چه هست، توجه به خواستهی کودک و توجه به سن او و تعدیل خواستههای زیاد ضروری است.
لمس گونههای یک کودک یا نوازش موهای او، پس از یک حرف شنوی ساده، بهتر از دادن بیسکویت و شکلات به او است و پدران و مادران و به ویژه مادران باید به خواستها و دلبستگیهای کودک توجه کنند.
نکتهی مهم دیگر این است که اغلب پدران و مادران در ارتباط با پاداش دادن به کودک، پافشاری در علاقه مندیهای خود یا خریدن لوازمی که فراهم نمودن آنها جزء وظایف معمول پدران و مادران است، نمایند.
به فرض مادری ممکن است در برابر معدل ممتاز کودک اش پای فشاری داشته باشد که به جای اسباب بازی دلخواه کودک اقدام به خرید میکروسکوپ یا باز کردن یک حساب پس انداز بانکی نماید، ولی کودک تمایل به خرید یک راکت تنیس داشته باشد. به هر حال از آن جا که پاداش و جایزه، نقش تقویت کنندهی رفتار را داشته و احتمال بروز دوبارهی رفتار پسندیده را بیشتر میکند، چنان چه جایزه یا پاداش موردنظر دل پسند نباشد، نقش تقویت کننده نخواهد داشت.
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.