گاهی انسان نمیداند چه میخواهد اما کاملا مطمئن است که چه چیزی را نمیخواهد. این نکته، بسیار سودمند است زیرا به شخص کمک میکند تا حوزه کاری خود را محدودتر کند. بهترین راه این است که شخص برگههایی را بردارد و سؤالاتی را روی آنها بنویسد و سپس ۲ امکان برای خود در نظر بگیرد؛ یکی «من میخواهم» و دیگری «من نمیخواهم» به این نحو به سؤالات پاسخ دهید.
سعی کنید سؤالات، کاملا جزئی باشد. انجام این کار بسیار خوشایند است و افکار انسان را پختهتر و منظمتر میسازد. نکته مهم این است که هیچ نکتهای نباید حذف شود زیرا باعث غیر واقعی شدن کار میشود. تمام شرایط خود را مشخص کنید. هر ایدهای سهم خودش را دارد. بررسی واقعی در آخر کار، امکانپذیر است. وقتی که فهرست آرزوها و علایق خود را تنظیم کردید در نهایت یا با مقدار زیادی از آرزوهای فردی خویش روبهرو میشوید یا اینکه این کار افکار شما را به سوی یک شغل معین سوق میدهد. بنابراین از رؤیاهای دستنیافتنی و غیر واقعی بپرهیزید تا کار شما نتیجهبخش باشد.
به سؤالات زیر با دقت پاسخ دهید و سپس نتایج را ببینید. ابتدا سؤال را به دقت بخوانید. پاسخی را که متناسب با وضعیت شماست انتخاب کرده و عدد جلوی پاسخ را یادداشت کنید سپس این اعداد را با هم جمع کرده و به قسمت نتایج مراجعه کنید.
۱. آیا از شراکت با دیگران، احساس رضایت خاطر پیدا میکنید؟
۲. آیا خودتان را فردی پایبند و وابسته به عادتها تلقی میکنید؟
۳. آیا هر چند سال یک مرتبه، دوست دارید یک ماشین جدید بخرید؟
۴. آیا حاضرید فقط به خاطر اینکه یک روز در تلویزیون ظاهر شوید، یکی از باورهایتان را زیر پا بگذارید؟
۵. آیا تا به حال در رأیگیری برای انتخاب نماینده (مثلا در مدرسه یا کلاس یا محل کارتان) برنده شدهاید؟
۶. بین عزت و احترام زیاد و مقام اجتماعی بالا و پول فراوان، کدامیک را انتخاب میکنید؟
۷. آیا دوست دارید که اطرافیانتان از شما درخواست کمک کنند و به یاری و حمایت شما نیاز داشته باشند؟
۸. تا به حال، چند مرتبه جابهجایی و نقل مکان (از یک خانه به خانهای دیگر یا از شهری به شهر دیگر و…) داشتهاید؟
۹. آیا از تغییر شغل و تجربه زندگی در مکانهای جدید لذت میبرید؟
۱۰. آیا دوستان صمیمی و نزدیکتان همان افرادی هستند که در سنین نوجوانیتان با شما همراه بودند؟
۱۱. آیا مایلید در آینده، مدیریت یک شرکت بزرگ بر عهده شما گذاشته شود؟
۱۲. آیا از به زبان آوردن نقشهها و اهدافتان در زندگی نزد دیگران لذت میبرید؟
۱۳. آیا طوری برنامهریزی میکنید که دست کم سالی یک مرتبه، سفری بزرگ و مفرح داشته باشید؟
۱۴. مایلید هر چند وقت یک مرتبه در رستورانهای شیک و گرانقیمت غذا بخورید؟
۱۵. هنگام خلق چیزی جدید (مثل نوشتن یک داستان، جمعآوری یک کلکسیون، آشپزی و…) آیا احساس شادمانی و رضایت خاطر کامل بر
وجودتان مستولی میشود؟
۱۶. اگر از شما درخواست شود که به شیوه قدیمیها بیندیشید، احساس کسالت و بیحوصلگی به شما دست میدهد؟
۱۷. آیا تاکنون چیزی به چاپ رساندهاید یا هیچگونه آثار هنری از خودتان خلق کرده و آن را به فروش رساندهاید یا در فیلمی بازی کردهاید؟
۱۸. آیا سودای کار در زمینهای هنری را در سر میپرورانید؟
۱۹. جایگاه، مقام و موقعیت اجتماعیتان در جامعه تا چه حد برایتان اهمیت دارد؟
۲۰. اگر به مهمانی یکی از دوستان یا آشنایان نزدیکتان دعوت نشوید، غصه میخورید و ناراحت میشوید؟
۲۱. آیا دوست دارید عکسهای پیشرفت و موفقیت تحصیلی یا ازدواجتان را به همه نشان دهید؟
۲۲. آیا بزرگترین و اصلیترین هدفتان در زندگی، حمایت از اعضای خانوادهتان است؟
۲۳. اگر کسی شغل شما را زیر سؤال ببرد و آن را مایه تفریح خودش قرار دهد، رنجیده خاطر میشوید؟
۲۴. اگر فرد متنفذی باشید و دیگران با احترام زیاد با شما رفتار نکنند، ناراحت و آزرده خاطر میشوید؟
۲۵. آیا سفرهای مهیج و ماجراجویانه را به سفرهای عادی ترجیح میدهید؟
۲۶. آیا رؤیا و آرزوی مشهور و معروف شدن را در سر میپرورانید؟
۲۷. آیا هدفتان در زندگی ثروتمند شدن است؟
۲۸. هنگامی که چندین میلیون تومان پول در حساب بانکیتان داشته باشید آیا ترجیح میدهید که خودتان را بازنشسته کنید؟
۲۹. آیا دوست دارید که صاحب بزرگترین آپارتمان مجتمع مسکونیتان باشید؟
۳۰. آیا شغلی بسیار پرسود و پردرآمد ولی ناخوشایند را به شغلی ترجیح میدهید که درآمدش اندک است، ولی از انجام آن لذت میبرید؟
۳۱. اگر محل کار یا تحصیلتان، فاصله خیلی زیادی از خانهتان داشته باشد از ادامه کار یا تحصیل امتناع میکنید؟
۳۲. آیا طی کردن ساعات متمادی در ماشین به قصد رسیدن به محل کارتان (هر صبح و هر عصر) برایتان آزارنده و اعصاب خردکن است؟
۳۳. آیا کمک از سوی دیگران را میپذیرید؟
۳۴. هنگام تصمیمگیری برای نقل مکان به جایی جدید، آیا وضعیت آب و هوایی آنجا، نقشمهمی در عقیده نهایی شما ایفا میکند؟
۳۵. آیا برای مطالعه کردن، فردی مشتاق هستید؟
۳۶. آیا از بازدید موزهها لذت میبرید؟
۳۷. آیا از یادگیری دائم از تمام مراحل کاریتان، لذت میبرید و به وجد میآیید؟
۳۸. آیا دوست دارید در یک سازمان غیرانتفاعی مشغول به کار شوید؟
۳۹. آیا تا به حال سفری به صورت ماموریت خارج از کشور داشتهاید؟
۴۰. آیا بر دو زبان مسلط هستید (یا حتی ۳ زبان)؟
۴۱. سفرهایتان بیشتر جنبه مطالعاتی و آموزنده دارند یا تفریحی و سرگرم کننده؟
۴۲. آیا به مراکز و انجمنهای خیریه کمک میکنید؟
۴۳. آیا دوست دارید در حوزهای مشغول به کار شوید که به نحوی در امور نوعدوستانه فعالیت دارد. (مثل مددکاری اجتماعی، انجمن سلامت و…)؟
۴۴. تا به حال چند مرتبه به خارج از کشور، سفر کردهاید؟
۴۵. آیا مایلید در شرکتها و کمپانیهای بینالمللی کار کنید؟
۴۶. آیا قادرید با انتقادهای منفی به خوبی کنار بیایید و آنها را بپذیرید؟
۴۷. آیا برنامه دارید که تا آخر عمرتان همیشه نزدیک خانوادهتان زندگی کنید؟
۴۸. آیا دوست دارید همیشه در زندگیتان از روشهای مادر یا پدرتان تبعیت و پیروی کنید؟
۴۹. آیا حاضرید از شغلی پردرآمد دست بکشید، به صرف اینکه آن باعث میشود ساعات خیلی کمی را در منزل سپری کنید؟
۵۰. آیا به خاطر اینکه به اطرافیانتان ثابت کنید که سخت در اشتباهند چراکه هیچگاه به شما اعتقادی نداشتهاند، حاضرید دست به هر کاری بزنید؟
۵۱. آیا در سنین نوجوانیتان در مدرسه با مشکل یا مشکلاتی مواجه بودهاید؟
۵۲. آیا خودتان را با امتحان کارها و مشاغل جدید و دشوار یا ترتیب دادن برنامههای سفرهای مهیج و ماجراجویانه به چالش میطلبید؟
۵۳. آیا تا به حال تحت رواندرمانی قرار گرفتهاید؟
۵۴. آیا قادرید تحت امر دیگران باشید و از آنها دستور بگیرید؟
۵۵. دوست دارید برنامههای زمانبندی شده خاصی برای زندگیتان تثبیت کنید؟
۵۶. آیا با رویی باز و بهراحتی پذیرای شکستها در زندگیتان میشوید؟
عاملی که بیشتر از همه انگیزه شما را افزایش میدهد، همان چیزی استکه اولینبار هنگام در نظر گرفتن هرگونه شغل یا مسیر کاری در ذهن شما نقش میبندد. به عنوان مثال، اگر خانوادهتان انگیزه اصلی شما در زندگیتان محسوب میشوند، باید شغلی را در نظر بگیرید که با برنامه زمانبندی شده شما در خانه و کنار اعضای خانوادهتان هماهنگ باشد و از بودن شما در کنار آنها، جلوگیری به عمل نیاورد.
ولی اگر با خلاقیت و ابتکار برانگیخته میشوید، باید بدانید کاریدفتری مناسب حالتان نیست و به مرور زمان باعث بیحوصلگی و کسالت و دلمردگی شما میشود. هنگام اندیشیدن و انتخاب یک مسیر کاری، انگیزههایتان شما را به یک سبک زندگی سالم و شاد هدایت میکنند در حالی که مغلوب و مقهور وظایف و الزامات بیرونی شدن میتواند اغلب منجر به ناراحتی و دلسردی و یأس شما شود.
گاهی اوقات عوامل بیرونی و ظاهری بیشتر از حقایق و عوامل اصلی باعث برانگخیتن شما میشوند ولی بهتر است قبل از انتخاب هرگونه شغل یا مسیر کاری، ابتدا به جزئیات امر بپردازید و گول ظواهر پرزرق و برق بیرونی را نخورید! به عنوان مثال، اگر شغلی را به شما پیشنهاد کردند که درآمدی بالا داشت ولی ناپایدار و گذرا بود، بهتر است آن را نپذیرید و به دنبال شغلی باشید که همیشگی و باثبات باشد.
شما از بودن در خانه و کنار اعضای نزدیک خانوادهتان لذت میبرید ولی اگر به دلایل کاری مجبور شوید که مدتی از آنها دور بمانید به راحتی میتوانید آن را بپذیرید و مشکلی پیدا نکنید. بهتر است تا جای ممکن کارهای روتین و بدون استرس و مخاطره را بپذیرید و ریسک نکنید.
شما فردی وابسته و غیرمستقل هستید. پس برای انگیزهمند شدن، نیازمند حمایتها و دلگرمیهای دیگران هستید. بهتر است خودتان متوجه این نقطه ضعفتان بشوید و درصدد رفع آن بکوشید. بهتر است دست به کارهای پرمخاطره و ریسکی نزنید و مشاغل اداریای را انتخاب کنید که لازمهشان بهرهگیری از قدرت خلاقیت و ابتکار نیست. در عین حال از کار در سازمانهای غیرانتفاعی لذت چندانی نخواهید برد، چرا که از انگیزههای اصلی آنها رضایت نخواهید داشت و نقاط مشترک زیادی با همکارانتان ندارید.
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.