حامد مهمان اول 24 مین قسمت برنامه ماه عسل بود. او به همراه مادرش در این برنامه حاضر شده بود.
میهمان بیست و چهارمین برنامه ماه عسل روایت زندگی مردی بود که در زندگی حوادث تلخی را پشت سر گذاشته و توانسته بود از تک تک آن اتفاقات درسی مهم برای ادامه زندگی بگیرد.
زندگی این مرد تا جایی با حوادث دست و پنجه نرم کرد که سایه مرگ از سر او و مادرش عبور کرد که پس از مدتی آن سایه به نور امید تبدیل شد.
به گزارش مجله اینترنتی شاخه؛ او طبق گفته هایش خیلی رفیق باز بود اما این رفیق بازی کار دست او داد.با هم قسمتهایی از صحبت های حامد را می شنویم:
حامد: سال ٩٤ درسم تمام شده بود و داشتم كار برق ميكردم ، رفيق باز بودم يكي از دوستام رو وردست خودم كرده بودم ، اين اواخر حتي نميذاشتم بره خونه و ميبردمش خونه خودمون و ٢٠ روز توي خونه زندگي ما بود تا اينكه يك شب ...
حامد ماجرای ملتهب شب واقعه را تعريف ميكند:
يك شب رفتيم بيرون عينكش افتاد شكست و دوباره آمد خانه و بهش گفتم خودم فردا برايت عينك ميخرم، چون وضعيت مالي شان اصلا خوب نبود. يك چاقو از آشپزخانه برداشته بود و فرو كرده بود توي گردنم. بهش التماس كردم گفتم چيكار داري ميكني و فرياد زدم كمك...
حامد: من توي زندگيم نديده بودم كه كسي ، كسي رو با چاقو بزنه چه برسه به اينكه شب توي خواب چاقو بخورم ،اون آدم كوه اعتماد من بود...
به مادرم هم چاقو زد
حامد روايت آن شب را روبروی احسان عليخانی اين طور ادامه ميدهد: دو سه ضربه ديگر هم به شكم و ريه و دست من زد.... مادرم وارد ميشه و ميگه فرشاد توو چشمای من نگاه كن ببين داری چيكار ميكنی، كه همون حين يه چاقو هم به مادرم زد...
جراحت ضربات چاقو به اندازه ای زیاد بود که وی راهی بیمارستان شده و در بخش آی سییو بستری میشود.
او در ادامه می گوید:
حامد:يك روز كه توي بيمارستان بودم از شدت شرمندگي خانواده م ميخواستم خودم رو راحت كنم و عين كبك سرم رو بكنم زير برف. خواستم خودم رو از پنجره بيمارستان پرت كنم پايين...
فیلم صحبتهای حامد در مورد این اتفاق را می بینید:
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.