برای نمونه کودکی که میگوید میخواهد یک چراغ خواب در اتاقش داشته باشد با کودکی که تصمیم میگیرد ساعت ۷ شب که خانه نسبتا روشن است بخوابد، بسیار متفاوت است. به همین ترتیب، کودکی که نسبت به ورود به یک فعالیت جدید اندکی تردید دارد و نیاز به اطمینان خاطر از جانب شما دارد با کودکی که به طور پیشفرض وارد یک چالش جدید نمیشود، تفاوت بسیاری دارد.
در اینجا چند نکته مهم وجود دارد که به شما در رفتار با کودک ترسو کمک میکند:
امروزه پدر و مادرها خواهان حل سریع مشکل فرزندشان هستند. اما پیش از این که این کار را انجام دهید، زمانی را به شنیدن حرف و احساس کودک اختصاص دهید و بفهمید که او واقعا از چه چیزی نگران است. برای نمونه اگر کودک به شما گفت که چیزی در تلویزیون دیده که او را ترسانده است، به جای اینکه بگویید "این تصاویر واقعی نیستند و تو نباید به آنها فکر کنی" احساس او را تایید کنید. میتوانید بگویید "به نظرم دیدن اون صحنه واقعا تو رو ترسونده، من واقعا متاسفم که این را میشنوم. " ممکن است آرام کردن کودک اندکی طول بکشد، اما به کودک این احساس را میدهد که شما او را درک میکنید و احساس ترس و نگرانیاش برای شما مهم است.
کودکان، حتی زمانی که شما متوجه نیستید، رفتار شما را میبینند و از آن الگو میگیرند؛ بنابراین بایستی الگوی رفتار درست برای کودک باشید. به دنبال فرصتهایی باشید که آنچه برای کودک موعظه میکنید را در عمل به او نشان دهید. اگر میتوانید مساله ای را که موجب اضطرابتان میشود با او در میان بگذارید. برای نمونه بگویید: "من واقعا از زدن واکسن آنفولانزا میترسیدم. اما عزمم را جزم کردم که دیروز آن را بزنم و فهمیدم آنقدرها که من فکر میکردم دردناک نیست".
صادق باشید. به اشتراک گذاری تجربیاتی که شما با چیز ترسناکی، مواجهه بدون اضطراب داشته اید، یک نمونه عالی برای الگو گرفتن فرزندتان است.
پدر و مادرها معمولا به طور ناآگاهانه کودکان خود را از مواجهه با انواع ترسها دور نگه میدارند. اما بایستی بدانید که مواجهه با ترس آنها را قویتر میکند. هنگامی که از همسایه خود میخواهید تا سگش را داخل خانه نگه دارد، زیرا کودک شما سگها را دوست ندارد، این پیام را به کودک می دهید که سگ خطرناک است. یک رویکرد متفاوت ممکن است زمان بیشتری ببرد تا به نتیجه برسد، اما ارزش تلاش کردن را دارد. از همسایه خود بخواهید که سگ را با قلاده و طناب ببندد یا اجازه دهید کودکتان از فاصله نسبتا دور سگ را ببیند. در این حالت شما این پیام را ارسال میکنید: "من میدانم که این کار برایت کمی سخت است، اما مطمئنم که تو میتوانی آن را انجام دهی. "
اگر کودک به مدت دوسال از سگها دوری میکرده است، منطقی نیست که به سرعت بتواند به سگ همسایه که قلاده دارد، نزدیک شود. بهتر است با قدمهای کوچک شروع کنید. مانند دیدن سگ همسایه از پشت دروازه.
برای انجام کاری که کودک قبلا از آن اجتناب میکرده، تمرین زیادی لازم است. تصور کنید اگر کودک شما برای رفتن به مدرسه، به جای اینکه شما او را به مقصد برسانید، خودش سوار یک اتوبوس شود، چه اضطرابی را تجربه میکند. اما با تکرار هر روزه این اتفاق، مساله برایش راحت و قابل پذیرش میشود. البته نباید انتظار داشته باشید که این ترسها به یکباره ناپدید شوند.
به طور کلی، بسیاری از ترسها و نگرانیهای کودکان بخشی طبیعی از فرایند رشدی آنهاست و به تنهایی یا با کمک والدین حل خواهد شد. استفاده از روشهای یاد شده کمک میکند تا در رفتار با کودک ترسو موفق باشید و نگرانیهای او را برطرف کنید.
هنگامی که مشاهده میکنید ترس کودک موجب بروز اختلال در زندگی روزمره و تواناییهای او شده است؛ برای نمونه خواب یا اشتهای کودک دچار اختلال شده، بایستی کودک را نزد متخصص ببرید تا وضعیت بهداشت روان او را مورد بررسی قرار دهد.
شما چه تجربیاتی در رفتار با کودک ترسو دارید؟ کودک شما چه ترس هایی را تجربه کرده است و کدام برخورد شما نتیجه بهتری داشته است؟ دیدگاه های خود را با ما در بخش نظرات در میان بگذارید.
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.