دوستان فرزندم او را دست می اندازند و مسخره اش می کنند. گاهی شنیده ام با لقب های زشتی او را صدا می کنند. این کار واقعة اذیتم می کند. دلم می خواهد فرزندم بتواند از خودش دفاع کند.
فرزندم اين اواخر عادت بدی پیدا کرده است. او مدام خواهرش و دوستانش و حتی گاهی ما را دست می اندازد و گاهی لقب های زشتی به بقیه می دهد. اگر بفهمد خواهرش به چیزی حساس استا، مدام سعی می کند تا به او گیر بدهد.
وقتي به ميهمانی پا ماسيما دعوت می شويم ، فرزندم تمایلی به رفتن نشان نمی دهد. گاهی مجبور می شویم او را به زور با خود ببريم و این احساس که نظرم را بر او تحمیل کرده ام، به شدت آزارم می دهد.