به خاطر شغل همسرم، مجبوريم زياد نقل مکان کنيم و فرزندم به سختی خود را با جابجایی ها وفق می دهد.

واقعا نمی دانم والدين چطور بچه هايشان را تربیت کرده اند، فرزندانم دوست دارند با بچه های همسايه بازی کنند اما برخی از آن هاغير قابل کنترل هستند.

فرزندم دوستی دارد که من اصلا رفتارش را نمی پسندم. م او رفتارهای زننده ای دارد و خیلی گستاخ است. نمی خواهم فرزندم اوقاتش را با او بگذارند.

فرزندم اکثر مواقع اوقاتش را به تنهایی سپری می کند می کند. او هيچ علاقه ای به برقراری رابطه با ۱ ( هم کلاسی هایش نشان نمی دهد.

کمک به تازگی صاحب فرزندان دو قلو شده ام. احساس خستگی و بی کفایتی می کنم. تمام و کارهایم عقب افتاده و نگرانم نتوانم به هر دوی آن ها توجه کافی داشته باشم.

همه می گویند تک فرزندها، لوس بار می آیند / و من واقعا دچار تردید شده ام.

من و همسرم عاشق بچه ایم و چون بچه دار نمي شديم، دختری را به فرزندی قبول کردیم . نمی دانم باید به او بگويم که فرزند خوانده است يا خير.

نمی خواهم در زندگی کمبود حس کند. او خیلی غمگین و تنهاست. نگرانم در نبود پدر فرزند ضعيفى بار بيايد.

به تازگی می خواهم با مردی ازدواج کنم که دارای دو فرزند است. چه کنم تا آن ها مرا بپذيرند؟

اخيرا من و همسرم مرتب بگو مگو مي کنيم. نگران فرزندم هستم.