شاخه| مجله اینترنتی و نشر دیجیتال برخط خانواده و سبک زندگی

شاخه| مجله اینترنتی و نشر دیجیتال برخط خانواده و سبک زندگی

کد خبر: ۱۷۶۲۸
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۱ - 04 September 2020
پ
نقد و تحلیلی بر فضاسازی موسیقی در فیلم لئون حرفه ای
اریک سرا در موسیقی متن لئون با استفاده از سازهای الکترونیک و زهی، موسیقی متنوعی خلق کرده است . نام گذاری  قطعات فیلم لئون  توسط اریک سرا بر اساس رویدادها و درونیات شخصیت های فیلم انتخاب شده است.که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد. موسیقی فیلم  لیون  را در یک نگاه کلی تر می توان  دو بخش است ، موسیقی اکشن و تعقیب و گریز و موسیقی احساسی و حس بر انگیز که بخش اعظم فیلم لیون را  بخش دوم به خود اختصاص داده است

سوناتی برای دو پرنده بی آشیان در نیویورک

فیلم لئون حرفه ای محصول سال 1994 میلادی به کارگردانی لوک بسون کارگردان فرانسوی است که  پیش از این اثر با فیلم های اکشن و ماجراجویانه خود شهرتی دست و پا کرده بود .این فیلم در هفت رشته نامزد جایزه سزار- جایزه سینمایی ملی فرانسه- از جمله بهترین موسیقی شد. لئون با خط داستانی ساده، ترکیبی از چندین ژانر و سبک مختلف است. این فیلم با محوریت دو شخصیت اصلی و فراز و نشیب های روحی آن دو دریچه ای به دورن انسان های طرد شده. روان شناسی دقیق فیلم لیون این فیلم را در رده بهترین آثار سینمایی و با رتبه بسیار بالا در لیست 250 فیلم برتر تاریخ سینما قرار داده است. فیلمی که ناتالی پورتمن نوجوان  را  با قرار دادن در کنار ژان  رنو بزرگ تبدیل به ستاره ای کرد که در خاطره تاریخ سینما و مخاطبان خود بیشتر از هر اثری با نام این فیلم شناخته می خواهد شد.با مجله اینترنتی شاخه همراه باشید.

لوک بسون در مورد آثارش می‌گوید: «من عاشق تعادلم، وقتی فیلمی فقط اکشن باشد، به نظرم کسل کننده است، فیلم‌های عاشقانه و شیرین هم کسل کننده هستند؛ دوست دارم با ترکیب ژانرها مدام ذهن مخاطب را با اوج و فرودهای داستان درگیر کنم.» از دیگر آثار معروف این کارگردان، فیلم‌های نیکیتا و عنصر پنجم هستند که در آنها هم اریک سرا آهنگسازی کرده است. اریک سرا که آهنگسازی فیلم لیون را بر عهده داشته است مانند خود اثر ترکیبی از چند  سبک موسیقی برای این فیلم به کار می گیرد.

اریک سرا نوازنده فرانسوی متولد سپتامبر 1959 ترانه ساز ، آهنگساز و تهیه کننده موسیقی است که از سال 1970 تا کنون مشغول به فعالیت  است. او با فیلم سازان متعددی تا امروزه همکاری کرده است اما بیشترین همکاری خود در زمینه موسیقی فیلم را  با لوک بنسون کارگردان فیلم لیون؛ حرفه ای داشته است. آغاز این همکاری  پروژه آهنگسازی فیلم نیکیتا بود که در آن ژان زنو به ایفای نقش می پردازد و گفته می شود این نقش پیش زمینه ای شد برای شخصیت پردازی  و جان بخشی کاراکتر لیون در فیلم بعدی لوک بنسون.

سوناتی برای دو پرنده بی آشیان در نیویورک

اریک سرا در موسیقی متن لئون با استفاده از سازهای الکترونیک و زهی، موسیقی متنوعی خلق کرده است . نام گذاری  قطعات فیلم لئون  توسط اریک سرا بر اساس رویدادها و درونیات شخصیت های فیلم انتخاب شده است.که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد. موسیقی فیلم  لیون  را در یک نگاه کلی تر می توان  دو بخش است ، موسیقی اکشن و تعقیب و گریز و موسیقی احساسی و حس بر انگیز که بخش اعظم فیلم لیون را  بخش دوم به خود اختصاص داده است.  در فیلم لیون تضاد در موسیقی پس زمینه همراه با تضاد درونی شخصیت ماتیلدا و لیون پیش می رود.  بر خلاف ماتیلدا که موسیقی او سرشار از تم های ساده و لحن های کودکانه است موسیقی لیون (جز لحظاتی که همراه ماتیلدا می شود و خود را به کودکانه هایش  و رهایی از  تمایلات سرکوب شده اش می سپارد) تلخ، اندوهناک و جدی است که با ترکیب  کشیدن آرشه بر روی چند ساز زهی خلق می شود.

 

زندگی همیشه اینقدر سخته؟ یا فقط وقتی بچه ای اینطوریه ؟

فیلم با صحنه ای از بالای شهر نیویورک شروع می شود و  دوربین کاوشگر سرانجام داخل کافه و رستوران تونی (با بازی دنی آیلو)می شود، تونی در حالیکه سگار می کشد با شخصی صحبت می کند که چهره او برای مخاطب گنگ و نامشخص است چرا که فقط قاب شیشه ای عینک او که تونی را در خود منعکس می کند را می بینیم. او همان لیون (ژان رنو) آدم کش حرفه ای است که در محله ایتالیای کوچک در شهر نیویورک زندگی می کند. تهدید و ترساندن یک قاچاقچی مواد مخدر وظیفه ای است که به او توسط تونی محول می شود و ما کم کم با شخصیت محوری عجیب و غریب فیلم لوک بنسون آشنا می شنویم.

 اولین قطعه  موسیقی از فیلم لیون fat man است که  مربوط به فصل آغازین فیلم  و همانطور که اشاره شد  معرفی لیون است ودر  سکانسی که او   به خانه مردی چاق  که یکی از کارتل های مواد مخدر است حمله می کند و در نهایت  را با تهدیدی رها می کند، فضا سازی متناسب روایت را خلق می کند. سکانسی که شناسنامه شخصیت محوری خود را به مخاطب می دهد؛ آدم کشی که توسط شخصی به نام تونی اجیر می شود،کلاه بافت سیاه و پالتوی بلند و گشاد می پوشد، عینکی گرد با شیشه های سیاه بر چشم می زند، با همان عینک  و در حالت نشسته بر روی مبل می خوابد، فقط شیر می خورد،  در سینما نگران واکنش دیگران به خنده ها و ذوق زدن های  یواشکی خود است و تنها دوست او گلدانی است که هر روز به او رسیدگی می کند.  

سوناتی برای دو پرنده بی آشیان در نیویورک

با  قطعه   Ballad of  mathildaبعد از این صحنه ی  اکشن و مهیج با موسیقی متناسب خود ، در هنگام بازگشت لیون به آپارتمانش،  آرامشی کودکانه به فیلمی که بنا را بر اکشن و زد و خورد گذاشته است تزریق می شود تا را مخاطب  متوجه این کند  که قرار نیست فیلمی اکشن و جنایی با قواعد سینمایی معمول خود ببینید  بلکه با جهانی مواجه است که احساسات و دنیای درونی کاراکترهای آن اصل اول و اساسی است.  پاهای آویزان ماتیلدا که در راهرو نشسته و پنهانی سیگار می کشد به همراه این قطعه که تمی کودکانه دارد معرفی جهان کوچک اوست که قطعه ای برای خود و جهان خود دارد . موسیقی ای  با نت های ساده وروان که نت های دورنی زندگی ماتیلدا را می نوازد. این قطعه کودکانه در سکانس دیگری از فیلم لیون مخاطب را همراهی می کند. سکانس هایی از جنس همان بکری احساس و سادگی کودکانه که لیون را به دنیای ماتیلدا وصل می کند و مانند کودکی برای لحظاتی از دغدغه های این جهان ترسناک اش  فارغ می شود و همبازی ماتیلدا می شوند. فیلم لیون  لوک بنسون بیش از هر چیزی یک اتوبیوگرافی کامل احساسی و درونی  است. شخصیت پردازی در فیلم لیون حرف اول را می زند و موسیقی دقیق  کامل کننده ی این  شخصیت پردازی  به زبان هنری دیگر، یعنی  موسیقی است.

بیشتر بخوانید : پلنگ سیاه جیدترین ساخته کمپانی مارول و نهمین فیلم پرفروش تاریخ سینما 

پرنده ای  در نیویورک

 وقتی که ماتیدا از لیون می پرسد: زندگی همیشه همینقدر بده یا فقط وقتی بچه ای اینطوریه ؟ قطعه پرنده ای A Bird in New York در نیویورک  را به استقبال مخاطب می آید تا او را با خود به جهان یک پرنده کوچک در سیاهی شهری بزرگ ببرد . قطعه ای  که رویا گونه آغاز می شود و با دلهره پایان می یابد. قطعه ای که به نظر می رسد متعلق به ماتیلدا  باشد اما همین قطعه در سکانسی که لیون  دور از چشم ماتیلدا سرش را بر روی دیواری تکیه داده و با کادر بسته ای از صورت  خسته ی او  و شاید  به دام افتاده در عشق ماتیلدا  مواجه ایم، نیز گوش نواز است. چرا که او لحظاتی قبل  اعتراف عشق ماتیلدا  را شنیده است. لیون هم مانند پرنده ای در نیویورک است . لیون و ماتیلدا مانند پرنده رها و آزاد و مانند پرنده  با قلبی پاک در دل نیویورک شهری شوم و شلوغ و مانند پرنده سرگردان و بی آشیانه اند.

وقتی که لیون از ماتیلدا می پرسد که " چه جوری می فهمی که این عشقه؟  " موسیقی روح بخش اریک سرا با  قطعه  How Do You Know It’s Love به کمک فضا سازی حسی فیلم آمده است و با ساز دهنی به نام بلوز هارپ  ، عشق ساده و کودکانه ماتیلدا را روایت می کند. این ساز دهنی  با صدای آشنا و قدیمی خود نماد از  کودکی است.

سوناتی برای دو پرنده بی آشیان در نیویورک

بازگشت ماتیلدا به صحنه جرم

ماتیلدا متوجه شغل لئون می‌شود و تصمیم می‌گیرد از لئون بخواهد تا انتقام خون برادرش را بگیرد، لئون نمی‌پذیرد ولی بعد از اصرارهای فراوان ماتیلدا و گذشت زمان لئون می‌پذیرد تا به ماتیلدا اصول و شیوه «تمیز کردن» یا همان آدمکشی را یاد بدهد. ماتیلدا همچنان مصمم است تا انتقام خون برادرش را بگیرد. یک روز به منزل خودشان بازمی‌گردد تا پول مخفی شده‌ای که در حدود بیست هزار دلار است را بردارد و خط سفیدی که دور جنازه برادرش که قبلا آنجا بود می بیند.و تصادفاً همان موقع استنفیلد و چند مأمور دیگر از راه می‌رسند و ماتیلدا مخفی می شود . مأمورین ارشد از استنفیلد در مورد قتل‌عام خانواده بازجویی می‌کنند که استنفیلد با ناسزا گفتن و با پاسخ مختصر و فریاد اینکه من وقت ندارم در مورد این مزخرفات صحبت کنم از آنجا خارج می‌شود. ماتیلدا وی را تعقیب می‌کند و نام و محل کارش را می فهمد. قطعه ای که در این سکانس ( بازگشت به محل جرم ) نواخته می شود و با همین نام نامگذاری شده است(Back on the Crime Scene)  و وحشت  توامان با اندوه را در ترکیبی از سازهای الترونیک به جان  روح  فضای این سکانس می بخشد.

یکی از ملودی های تکرار شونده و بسیار جذاب فیلم لیون که شاید بسیار از ما این  فیلم را با این قطعه به یاد بیاوریم قطعه None   ظهر است  که در آلبومی که اریک سرا بعدا با نام فیلم با عنوان  Léon: The Professional منتشر کرد اولین قطعه ای  است که به چشم می خورد. همچنین از این منظر  می توان گفت  این قطعه اولین موسیقی قصه ساز  و پر از تعلیق  فیلم لیون است  چرا که  اولین گره افکنی داستان و غافلگیری مخاطب  را به همراه دارد و در سکانس هایی ماجراجویانه و تعلیق دار از این دست (مانند سکانسی که لیون و ماتیلدا با گلدانی در دست و دو چمدان کوچک، شهر را برای یافتن جایی مناسب زیر پا می گذارند) تکرار می شود.  پلیس های فاسد مواد مخدر به پدر ماتیلدا گوشزد می کنند که تنها فرصت او تا فردا ظهر خواهد بود تا کسری مواد مخدری را به آنها برگرداند،  نامگذاری این قطعه اشاره به این جریان و قتل عام خانواده ماتیلدا در یک دقیقه از ظهر گذشته دارد.  وقتی که ماتیلدا وارد آپارتمان خود می شود متوجه قتل اعضای خانواده  خود توسط پلیس ها شده  و بدون هیچ واکنشی تا انتهای راهرو می رود و به درب آپارتمان لیون پناه می برد.سازهای زهی و سوز و گدازی که در این قطعه است گویی حالت چهره و نگاه وحشتزده و غمگین ماتیلدای کوچک را می نوازد.

سوناتی برای دو پرنده بی آشیان در نیویورک

 

من یه خوک توی آشپزخونه ام دارم

  قطعه Cute Name   اسم بامز ؛ مربوط به سکانسی است ماتیلدا رهایی یافته است و این رهایی با گشودن در آپارتمان لیون و نوری که بر چهره او می تابند بازگو می شود. او حالا با لیون رو در رو نشسته و از انتقام حرف می زند. لیون با بازی های کودکانه سعی در خنداندن ماتیلدا دارد. ماتیلدا می خندد و برای لحظاتی حادثه شوم قتل برادر چهار ساله اش را فراموش می کند. این میزانس ها اگر چه در پی یک فاجعه رخ داده اند اما دلچسب و انسانی است.  چرا که اولین ارتباط عاطفی میان ماتیدا و لیون را رقم می زند. لیون با آن صورت بی حس و بی تفاوت سعی دارد که برای ماتیلدای کوچک  انسانی ترین واکنش را داشته باشد و در پارادوکسی با شخصیت خود برای او با عروسک نمایشی کوتاه را اجرا می کند. خوکی که در آشپزخانه لیون پنهان شده و در واقع یک دستگیره است نمایشی را برای ماتیلدا می سازد  که همانقدر با مزه است که اسم لیون برای او . قطعه اسم بامزه ، در  در نامگذاری در تضاد با این موقعیت تراژیک است . همچنین غم و اندوه  زیر متن این روایت شوم  و دیالوگ های دو نفره  ماتیلدا لیون را تداعی می بخشد.

قطعات ریتیمیک و دلهره آور و پر از تعلیق در فیلم لیون, مانند سکانس اداره پلیس که ماتیلدار به قصد کشتن قاتل برادر خود  به همراه مهمات و اسلحه در جعبه غذا علت حضور خود را بسته ویژه ای که باید به  شخصا به استنس فیلد تحویل بدهد توضیح می دهد و استنس فیلد متوجه حضور غیر  متعارف او در اداره پلیس می شود.(قطعه  Very Special Delivery)

سوناتی برای دو پرنده بی آشیان در نیویورک

 همچنین وقتی که لیون ماتیلدار را به نزد تونی می برد و از او می خواهد  تا ماتیلدا را به عنوان دستیارش به رسمت بشناسد و بعد از آن هر دو در یک تیم دو نفره ، چیزی که رویای ماتیلدا بود ماموریت خود را انجام می دهند قطعاتی از این دست را می شنویم . مانند   When Leon Does His Best که مرموز  و دلهره آور است، از این دست است وقتی که لیون در محاصره استنس فیلد ماتیلدا توسط آنها در راه خرید ازفروشگاه به گروگان گرفته می شود؛  قطعه What’s Happening out there  و همچنین  قطعاتی با نام کلی تر جنگ    The Fight  که فضا سازی  یک سوم پایانی فیلم را به عهده دارد و مربوط به مراحل حمله به آپارتمان لیون توسط افراد استنس فیلد و در نهایت فراری دادن ماتیلدا از دریچه هواکش است. به کار گیری سازهای کوبه ای ریتمی حماسی به این صحنه ها داده است که متناسب تم  اکشن آن هاست. سازهای کوبه ای و ریتمیک و  لحن جدی موسیقی با همراهی سارهای زهی و الکترونیک،  شکوه مارشی نظامی را  به خاطر می آورد که  قهرمانی را به جنگی ناعادلانه فرا می خواند ، جنگی ناخوانده  و با حیله گری قاتل برادر ماتیلدا، استنس فیلد که سپاهی از دشمن مسلح را در مقابل  یک مرد و یک دختر بچه بی دفاع  قرار می دهد.

سوناتی برای دو پرنده بی آشیان در نیویورک

مرثیه ای برای لیون

لیون خود را یک "پاک کننده می داند" وقتی که ماتیلدا از  لیون  شغلش را می پرسد او درباره کار خود بعد از این اصطلاح، اینچنین می گوید : نه زنی نه کودکی. اصل اولیه کار او به عنوان یک آدمکش است. با این همه لیون  واقعی و پنهان شده در پشت این نقاب ترسناک را وقتی می بینیم که برای ماتیلدا از قصه عشق خود روایت می کند و اولین قتلی را که در نوزده سالگی به واسطه آن منجر شده است. لیون که به جهان خود بی تفاوت بود حالا در مقابل ماتیلدا ار مرور زندگی خود و درد دل هایش اشک صورتش را می پوشاند. قطعه Leon the Cleaner در این لحظات عمیق، احساسات ناب انسانی را همراهی می کند و لیون حقیقی را به ما معرفی می کند.  قطعه ای احساسی که سوز و گدازی نهفته را با کشیدن آرشه بر روی سازهای زهی  با خود  به همراه دارد؛  که اشارتی  است  ایهام گونه به هویت واقعی لیون با عنوان " پاک کننده " . لیون که تنها یک آدم کش از نظر جامعه است از نظر ماتیلدا بهترین مرد روی زمین و "پاک کننده " بدی های زندگی است.

مرثیه هایی مرگ لیون ترکیبی از قطعاتی است که گام به گام با  نماهای فیلم،  از مسیر محاصره و سپس  مبارزه ی سخت و طولانی لیون با نیروهای پلیس تا مرگ او جلو می رود و فضا را برای مخاطب آن چنان دقیق ترسیم می کند که می توان گفت موسیقی اریک سرا را از این صحنه ها حذف کنیم همدردی و همراهی با لیون ودر نهایت در سوگ نشستن او به همرا ماتیلدا، آنگونه که باید برای مخاطب میسر نمی شود. استنس فیلد که از مقاومت لیون به تنگ آمده است فریاد می زند " همه نیروها را برای من بیاورید" با  قطعه ای هم نام خود Bring Me Everyone  که هیجان و ترس را دو چندان می کند.

نمایی که کات می خورد به لیون و در خانه . لئون گلدانش را بر میدارد و لای کت سیاه ضخیم خود میپیچاند و از طریق کانال هوا کش پائین می‌اندازد و ماتیلدا را نیز از همان راه فراری می‌دهد.بعد از شلیک خمپاره به منزل توسط نیروهای پلیس لئون لباس یکی از مامورین را میپوشد و با ماسک خود را قاطی پلیس‌های زخمی میکند به راهروی طبقه ی اول میرود.( قطعه   One is Alive)  همانطور که اشاره شد تمام قطعات فیلم لیون بازتاب پیرنگ و سلسله حوادث  و هیجانات احساسی و روحی فیلم هستند و نامگذاری آنها بر همین منوال است.

سوناتی برای دو پرنده بی آشیان در نیویورک

استنفیلد وقتی  متوجه لیون  می‌شود همه نیروهای خود را بیرون می‌کند تا لئون را تنها گیر بیاورد. لئون از پله‌ها پائین می‌آید تا بعد از گذر از راهرو از در اصلی بیرون برود که استنفیلد وی را از پشت مورد اصابت گلوله قرار می‌دهد. لئون در هنگام مرگ دست استنفیلد را می‌گیرد و در آن چیزی قرار می‌دهد و اضافه می‌کند «این از طرف ماتیلدا است» وقتی استنفیلد دست خود را باز می‌کند یک ضامن را می‌بیند که بعد از بازکردن لباس لئون متوجه می‌شود ضامن متعلق به نارنجک هایی است که لئون به خود بسته‌ است. وقتی که ماتیلدا به سراغ تونی می رود تا بتواند به او پناه برده و کاری برای او دست و پا کند تونی به او می گوید که بازی تمام شده است (The game is over ) است و لیون مرده است (He is Dead (و او باید این حقیقت را بپذیرد، با واقعیت کنار آمده و به مدرسه برود چرا که او برای یک دختر بچه دوازده ساله که می خواهد آدم کش بشود تا راه لیون را ادامه دهد هیچ کاری ندارد.

تمام این قطعات که در دقایق پایانی فیلم فضاسازی آن را به عهده دارد تا وقتیکه ماتیلدا به مدرسه اش می رود و گلدانی که برای او تجسم لیون است را در خاک می کارد تا ریشه کند و در امان باشد همه و همه رثیه ای برای لیون است. مرثیه ای که  با ملودی هایی با گیتار و در نمایی از  بالای سر ماتیلدا در مدرسه  شروع می شود  و در نهایت در تیتراژ پایانی با ترانه shape of my heart به اوج خود می رسد.

اختصاصی مجله اینترنتی شاخه

 

برای دیدن خبرهای داغ،تصاویر و متن های زیبا به «کانال تلگرام ایرانی نیوز» بپیوندید
مطالب برگزیده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر
* مجله اینترنتی ایرانی نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.