شاخه| مجله اینترنتی و نشر دیجیتال برخط خانواده و سبک زندگی

شاخه| مجله اینترنتی و نشر دیجیتال برخط خانواده و سبک زندگی

کد خبر: ۱۷۰۴۰
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۶ - 02 December 2019
پ
اسم پسر
فراوان‌ترین نام‌های‌ برگزیده شده برای پسران در این 10 سال امیرحسین، امیرعلی، ابوالفضل، علیرضا، مهدی، علی، محمدرضا‌، حسین‌، رضا، محمدمهدی، امیررضا، امیرمحمد، محمدامین‌، عرفان، سجاد، محمدجواد و ... که در این مطلب به آن اشاره شده است میباشد

اسم پسرانه جدید که الف شروع میشود

اسم پسرانه جدید که الف شروع میشود

در این مطلب از مجله اینترنتی شاخه یهترین اسم های پسرانه را برای شما انتخاب کردیم امیدواریم اسم های پسر را که در این بخش با حرف الف شروع میشود بپسندی

فراوان‌ترین نام‌های‌ برگزیده شده برای پسران در این 10 سال امیرحسین، امیرعلی، ابوالفضل، علیرضا، مهدی، علی، محمدرضا‌، حسین‌، رضا، محمدمهدی، امیررضا، امیرمحمد، محمدامین‌، عرفان، سجاد، محمدجواد، نیما، حمیدرضا‌، سینا‌، امید، دانیال، امیرمهدی‌، متین، امیر، مصطفی، هادی، احسان، امین، مبین، پارسا، علی‌اصغر، ایلیا، شایان، آرمین، آرش، امیرعباس و یوسف بود.

اسم پسر ایرانی با حرف الف :

آرشان
معنی: (تلفظ: āršān) به معنی نر، (به مجاز) مرد، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
ریشه: فارسی

آرکا
معنی: آرخ، مایه اطمینان و پیشتگرمی
ریشه: ترکی

آرمین
معنی: (تلفظ: ārmin) (در اعلام) نام چهارمین پسر کیقباد سردودمان کیانی، نژاد آرمین کی آرمین، از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز
ریشه: فارسی

آروشا
معنی: روشنایی، نور خورشید، آرامش
ریشه: سنسکریت

آروین
معنی: (تلفظ: ārvin) امتحان و آزمایش و تجربه، آزموده و آزمایش شده 
ریشه: فارسی

آریا
معنی: (تلفظ: āriyā) آزاده، نجیب، شعبه‌ای از نژاد سفید که از روزگاران بسیار قدیم در ایران، هند و اروپا ماندگار شده‌اند، نژاد هند و اروپایی؛ نژاد هندوارپائیان که در عهدی بسیار کهن با هم زندگی می کردند و بعدها به دو بخش بزرگ تقسیم شدند گروهی به هند و ایران آمدند و گروهی به اروپا رفتند. نام میهن عزیز ما ایران از این‎ ‎کلمه گرفته شده است. 
ریشه: فارسی


آبادان :خرم و باصفا
آبتین :نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
آبدوس :نام یکی از درباریان اردوان سوم اشکانی
آبستا :اوستا
آتروپات :نام والی آتروپاتن(آذرآبادگان)
آترین :نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ
آتش :فروغ و روشنایی
آذرآیین :نام پسر آذرساسان
آذرافروز :نام پسر مهرنوش پسر اسفندیار
آذرباد :نام موبد موبدان روزگار شاپور دوم
آذربود :موبدی در زمان یزدگرد
آذرپناه :نام یکی از ساتراپ آذرآبادگان
آذرخش :صاعقه، برق
آذرفر :در اوستا به دارنده فرآذر
آذرکیوان :از موبدان بزرگ شیراز در روزگار حافظ
آذرمهر :نام موبدی است در زمان کواد
آذرنوش :در اوستا به دوست دار فرهنگ
آذین :زیور، نام فرمانده لشکر بابک خرمدین
آراستی :نام عموی اشوزرتشت و پدر میدیوماه
آرتمیس :نام فرمانده نیروی دریایی خشایارشاه
آرتین :نام هفتمین پادشاه ماد
آرش :پهلوان و یکی از بهترین تیراندازان ایرانی
آرمان :آرزو، خواسته
آرمین :آرامش، آسودگی
آریا :اصیل و آزاد ، فرمانده ارتش ایران در روزگار کورش
آریامن :نام فرمانده ناوگان خشایار شاه
آریامنش :نام پسر داریوش
آریامهر :دارنده مهر ایران
آرتاباز:از نامهای برگزیده
آریوبَرزَن :دلاور و پهلوان. سردار داریوش سوم
آزاد :نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شده
آزاد منش :راد، جوانمرد، دارنده خوی آزادگی
آزادمهر :از نام های برگزیده
آژمان :بی زمان
آسا :نام پدر بهمن که در چکامه از او یاد شده
آستیاک :نام چهارمین و آخرین پادشاه ماد
آونگ :آویخته، نگهدارنده
آویز :آویختن، نگهداری
آیریک :نام نیای یازدهم اشوزرتشت
اَبدَه :بی آغاز
اَبیش :بی رنج
اپرنگ :نام پسر سام
اَپروَند :دارنده بلندی و شکوه یا فرهمند
اَپروَیژ :پیروزمند و شکست ناپذیر . نام خسرو دوم پادشاه ساسانی
اَپیوه :نام پسر کیقباد نخستین پادشاه کیانی
اَترس :دلیر، بی ترس
اَرتان :راستگو. نام پسر ویشتاسب
ارج :ارزنده. نام یکی از نیاکان اشوزرتشت
ارجمند :با ارزش
ارد :نام سیزدهمین پادشاه اشکانی
اسپاد :دارنده سپاه نیرومند
اسپهبُد :نام پدر بزرگ خسرو انوشیروان
اسفندیار :نام پسر کی گشتاسب کیانی و برادر پشوتن
اشا :راستی ، درستی ، راه خوشبختی
اشاداد :داده پاکی و پارسایی
اشتاد :راستی
اشکان :نام سومین نیای پاکر
افروغ :روشنایی و فروغ. از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
افشین :نام سردار ایرانی
اقاقیا :درختی با گل های سپید
اَگومان :بی گمان
البرز :کوه بلند. نام پهلوانی است
الوند :توانا و تیزپا
امید :نام پدر آذرپات، از نویسندگان نامه دینکرد
امیدوار :نام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیار
اندریمان :کسی که اندیشه اش در پی شهرت و ستایش است
اَنوش :بی مرگ. جاویدان
انوشیروان :پاکروان، پادشاه ساسانی
اَهنَوَد :رهبری و فرمانداری . نخستین بخش از سروده گات ها
اهورا :هستی بخش، خداوند
اوتانا :نام یکی از یاران داریوش
اَوَخشیا :بخشاینده
اَوَرداد :از سرداران کورش بزرگ
اَوَرکام :نام پسر داریوش هخامنشی
اورمزدیار :خدایار، یاور اهورا
اُورنگ :تخت پادشاهی . نام فرستاده پادشاه کشمیر به یمن
اُوژن :زننده و شکست دهنده دشمن
اوس :در اوستا به چم دارنده چشمه ها
اَردوان
معنی: نگهبان درستکاران؛ نام پنج تن از شاهان ایرانی از سلسله‌ی اشکانی
ریشه: فارسی

اَرسام
معنی: به معنای آرشام
ریشه: فارسی

اَوستا
معنی: اساس، بنیاد، پناه، یاوری؛ کتاب مقدس ایرانیان باستان و زرتشتیان، قدیمیترین متنهای موجود به یکی از زبانهای ایرانی.
ریشه: اوستایی - پهلوی

اُسامه
معنی: اَعلام نام چند تن از صحابیان پیامبر اسلام(ص) از جمله اسامه ابن زید، به تعبیری این واژه به معنی شیر بیشه، اسد (به مجاز) دلیر و شجاع می باشد.
ریشه: عربی

اَرشام
معنی: پسر آرتاشس دوم و برادر تیگران اول، نخستین شاه از شاخه‌ی دوم سلسله‌ی اشکانیان.
ریشه: فارسی

اَرشیا
معنی: تخت و اورنگ شاهان، گاه، تخت.
ریشه: فارسی

امیرسام
معنی: (عربی - اوستایی) نام مرکب از امیر و سام
ریشه: اوستایی - پهلوی

امیرصدرا
معنی: پادشاه و امیری که بزرگ و مهتر است، امیر والامقام.
ریشه: عربی

امیرکسرا
معنی: (عربی - فارسی) نام مرکب از امیر و کسرا.
ریشه: عربی

الیا
معنی: الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
ریشه: عبری

ایلیا
معنی: خداوند خدای من است؛ در تورات از انبیای بنی اسرائیل که در عهد عتیق، عهد جدید و قرآن (= الیاس) از او یاد شده است؛ (در سُریانی) نام امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(ع)
ریشه: عبری

اِرمیا
معنی: اسم پسر و دختر به معنی بزرگ داشته شده، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، همچنین لقب حضرت خضر نبی و لقب حضرت علی (ع)
ریشه: عبری

اروند
معنی: تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، شأن و شوکت، نام رودِ دجله، نام پدر سهراب شاه که نسب وی به کی قباد می‌رسد، نام رودی در ایران
ریشه: فارسی

ایلیار
معنی: (ترکی ـ فارسی) دوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، کسی که همدم و مونس ایل و طایفه است، کمک کننده به ایل، محافظ خانواده
ریشه: ترکی

آریاراد
معنی: (تلفظ: āriyā rād) آریایی شجاع و دلیر، آریایی جوانمرد و بخشنده - آریا+راد (جوانمرد بخشنده دانا شجاع) آریایی جوانمرد آریایی شجاع آریایی دانا، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
ریشه: فارسی

آریو
معنی: (تلفظ: āriu) (آری = آریا + او/، u/ (پسوند نسبت و شباهت))، منسوب به قوم آریایی، شبیه آریائیان، آریایی، نام یکی از سرداران بزرگ ایرانی زمان داریوش سوم پادشاه هخامنشی در نبرد با اسکندر مقدونی
ریشه: فارسی

اَرَشک
معنی: پسر و جانشین اردشیر سوم
ریشه: فارسی

لطفا نظرات خود را در مورد نام های پسرانه درقسمت نظرات اعلام فرمایید و چنانچه اسم های دیگری را با حرف الف میشناسید در قسمت نظرات با دوستان خود در ایرانی نیوز به اشتراک بگذارید.

برای دیدن خبرهای داغ،تصاویر و متن های زیبا به «کانال تلگرام ایرانی نیوز» بپیوندید
مطالب برگزیده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر
* مجله اینترنتی ایرانی نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.