برخلاف افسردگی، میتوان این بیماری را در افرادی مشاهده کرد که اعتماد به نفس مفرط موقتی دارند، به این بیماری مانیا یا شیدایی نیز میگویند.
در اینجا معنای عام و معروف «مانیا» - همچون «شادیهای کوچک» - مطرح نیست، بلکه صحبت از خلق و خوی شادمانی است که فقط چند هفته طول میکشد.
شخص مبتلا به مانیا فکر میکند که میتواند دست به انجام هر کاری بزند، از دیگران بالاتر و بیش از حد فعال است. البته این هیجان عادی نیست.
آیا ممکن است در هر زمانی اعتماد به نفس خیلی بالایی داشت؟ بله، اما این مسئله میتواند مشکلاتی هم به همراه داشته باشد. در اطرافتان حتما افرادی را دیدهاید که همیشه به خودشان مطمئناند یا دست کم این گونه به نظر میرسند. در این صورت بیشک مبالغه میکنند.
بیشتر بخوانید: کمالگرایی چیست؟
در ارتباط با اعتماد به نفس مفرط سه نوع مشکل وجود دارد: - این اعتماد به نفس مشکوک است، عواقبی برای اطرافیان شخص در پی دارد، عواقبی برای خود شخص به همراه دارد.
وقتی فردی را ملاقات میکنید که در ظاهر خیلی به خودش مطمئن است، فکر نکنید که او خیلی قدرتمند است. در واقع، افرادی که به خودشان اطمینان دارند، دو دسته اند:
دسته اول آنهایی که واقعا به خودشان مطمئن اند. احتیاج نیست تلاش کنید تا خودتان را در کنار آنها قرار دهید: آنها به شما احترام میگذارند، اجازه میدهند صحبت کنید، میدانند چگونه جنبههای مثبت تان را ببینند و به شما کمک میکنند تا پیشرفت کنید. هرگز بدون اینکه از آنها خواسته باشید کاری برایتان انجام نمیدهند.
دسته دوم «قاطعان دروغین» و ویرانگران، کسانی که برای اثبات وجود خود نیاز دارند به دیگران چیره شوند. از نظر آنها، شما وجود ندارید، اجازه نمیدهند صحبت کنید و برای یافتن جنبههای مثبت تان وقت نمیگذارند.
در مجموع، به جای شما کارهایی را انجام میدهند و وقتی تلاش میکنید تا خودی نشان دهید از شما انتقاد میکنند... اغلب میگویند که حق با آنهاست و شما اشتباه کرده اید و در نهایت هدفشان تسلط بر شماست.
چنین شخصیتهایی برای اطمینان به خود، نیاز دارند که به دیگران مسلط شوند؛ چرا که برخلاف ظاهرشان، عزت نفس متزلزلی دارند. به واسطه تسلط بر دیگران، در تلاش برای کسب اعتماد به نفس هستند.
در واقع عزت نفسشان اجتماعی است، آنها به احساس تسلطی که به دیگران القا میکنند، وابسته اند و فقط به این شکل میتوانند احساس کنند که به خودشان مطمئن هستند. این افراد، عزت نفس بسیار ضعیفی دارند و زمانی که به چالش کشیده شوند، به سادگی متزلزل خواهند شد.
در کنار آنها احساس حقارت میکنید و اذیت میشوید، حس میکنید کاملا بی خاصیت اید. این حس را به شما القا میکنند که آنها همه چیز را میدانند، اما هرگز دانستههای خود را با شما به اشتراک نمیگذارند. مدام از خودشان حرف میزنند و عبارت مورد علاقه شان «خودم، من...» است.
درون آنها احساساتی که شما تصور میکنید، وجود ندارد. بی نهایت ترسو هستند و از هر انتقاد یا شکستی که آنها را متزلزل کند، وحشت دارند.
تمام اعتماد به نفس آنها به توجه دیگران وابسته است، آنها نیاز به تایید و تمجید دارند که این وابستگی اعتیادآورشان را ارضا کند.
به علاوه، از آنجایی که فقط به دنبال پیامهای مثبت هستند، هرگز نمیتوانند پیشرفت کنند. به هیچ انتقاد سازندهای روی خوش نشان نمیدهند.
تنها در صورتی دیگران را میپذیرند که در مسیری مشترک با آنها قدم بردارند. فقط کافی است از آنها انتقاد کنید حتی انتقادی سازنده، آن وقت احساس میکنند که عزت نفس شان صدمه دیده و میگویند که شما اشتباه کردهاید.
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.