هر زن یا هر فردی در زندگی اش باورهایی دارد. داستان زندگی تان، تاریخچهای است که از بدو تولد تا لحظهی اکنون را دربر میگیرد و شامل تمام جزییات دوران کودکی، خانواده، مدرسهای که به آن میرفتید و از همه مهم تر، دلایلی که باعث شدند این راه را برای زندگیتان انتخاب کنید و به جایگاه فعلی برسید، میشود.
همهی ما باید بدانیم باورها و سرگذشت ما متعلق به گذشته هستند و روابط فعلی و جذابیت ما را خدشه دار میکنند.
حالا بیایید نگاه موشکافانه تری به این موضوع بیندازیم. وقتی مردی که قصد ازدواج با شما را دارد، از شما میخواهد دربارهی خودتان حرف بزنید، معمولا سرگذشت زندگی تان را برای او تعریف میکنید.
ممکن است دربارهی سن، عقاید، تحصیلات، گرایشهای سیاسی و باورهای مذهبی تان حرف بزنید یا شاید دربارهی کمبودهای تان حرف بزنید؛ مثلا بگویید: «من زیبا، قدبلند، لاغر، جذاب یا زیاد جوان نیستم» یا «به نظر مردها، من زن جذابی نیستم» یا «من زن قوی و مستقلی نیستم» یا «من بیش از حد حساس هستم».
یا ممکن است یکی از جملههای زیر را بگویید:
*من در روابط اجتماعی، بدشانس هستم.
*من دستپخت خوبی ندارم.
* من خیلی درونگرا هستم.
* تدبیر معاش ندارم.
*پرحرف هستم.
* خجالتی هستم.
* تنبل هستم.
* بیش از حد جوان و ناپخته هستم.
وقتی باورها و افکاری که دربارهی خودتان دارید، به زبان میآورید، چند اتفاق میافتد. اول، ناکامیهای گذشته به زمان حال تان سرایت میکند، تازگی و طراوت لحظهی اکنون را از بین میبرد و قدرتهای درونی و جذابیت تان را محدود میکند.
دوم، ممکن است داستان دور و درازی تعریف کنید که حتی حقیقت هم ندارد؛ برای مثال، فرض کنید در کلاس هفتم، معلمتان به شما گفته است: «قد تو بیش از حد بلند است، تو باید انتهای کلاس بنشینی تا بقیه بتوانند تخته را ببینند.»
شاید در سیزده سالگی، نسبت به سن تان، درشتتر بوده اید، اما حالا که بزرگ شده اید، سن و قدتان با هم تناسب دارند. حتی اگر در جایگاه فردی بزرگسال، بیش از حد قد بلند هستید، با تعریف این ماجرا و ابراز حساسیتهایی که در این باره دارید، دیگران (به خصوص مردها) را ترغیب میکنید به عیب شما بیشتر توجه کنند.
سوم، از آن جایی که پذیرفته اید این عیب را دارید و آن را باور کرده اید، بر اساس آن پیشگویی میکنید و به هر چیزی که خلاف این باور را ثابت کند، اعتنا نمیکنید. گویی چشم تان را بسته اید و فقط به شواهد و مدارکی توجه میکنید که ثابت میکنند باورتان حقیقت دارد و هر مدرکی که عکس آن را ثابت کند، نادیده میگیرید.
برای مثال، اگر باور کرده اید که مردها فریبکار هستند، هر مدرکی که عکس این را ثابت کند، رد میکنید. وقتی در تلویزیون، فیلمی دربارهی خیانت یک مرد به همسرش تماشا میکنید، با خود میگویید: «ببین، همهی مردها خیانتکارند.» بی آن که بدانید، مردهای وفادار و درستکار را نادیده میگیرید، چون باور کرده اید مردها خیانتکار هستند.
به همین ترتیب، اگر باور کنید که از نظر مردها، زن جذابی نیستید، به جذابیتها و ویژگیهای منحصر به فرد و مثبتتان توجه نمیکنید. ممکن است بارها موقعیتهای خیلی خوبی برای ازدواج داشته اید، اما آنها را به راحتی نادیده گرفته اید.
حقیقت این است که وقتی چیزی را باور می کنید و به آن پایبند می مانید، دیگر نمی توانید چیزهای جدید را تجربه کنید.
پس برای داشتن روابط بهتر وافزایش جذابیت خود، دست از نگاه منتقدانه و تکرار مداوم شکست ها یا فکر کردن به تجربیات بد گذشته تان بردارید و فرضیات و باورهای مثبت را جایگزین افکار منفی و بیهوده در مورد خودتان کنید.
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.