شاخه

تعطیلات در تابستان میتواند برای شما خوشایند باشد و شما میتوانید چندین ماه را با لذت یه مسافرت بروید ولی این مسافرت را میخواهد با چه افرادی بروید ، دوستان یا خانواده ؟؟؟

طرح یک مشکل ارتباطی در مورد مسافرت با خانواده همسر یا با خانواده خود

«هشت سال از ازدواج من و همسرم می گذرد. همسرم مردی مهربان و خانواده دوست است. البته این خانواده دوستی از حد گذشته و همه فکر و تمرکز او بر روی خانواده خودش است. به طوری که هر روز باید به ملاقات خانواده خود برود چه من باشم و چه نباشم. در هر مهمانی و مناسبتی باید با خانواده همسرم باشیم.

بخش عمده تفریحات و سرگرمی ما همراه با خانواده همسرم است. از آنجاییکه شاغل هم هستم بسیار علاقمند به کمی استراحت و تنهایی هستم اما دریغ از یک روز آرامش. یا ما باید منزل خانواده همسر یا اقوام همسر باشیم یا اینکه آنها منزل ما باشند. آن قدر درگیر خانواده همسرم هستم که از خانواده خود دور مانده ام.

تعطیلات عید نزدیک است و زندگی من قرار است سخت تر شود. همه عاشق عید هستند ولی من از آن بیزارم. سال گذشته در طی سیزده روز تعطیلات تنها دو بار برای شام نزد مادر تنهایم رفتم و این وضعیت باعث عذاب وجدان جدی در من شده است. گویی امسال هم خانواده همسرم قصد سفر دارند و من چاره ای جز همراهی با همسرم ندارم. نمی دانم چه کار کنم. این دست روابط مرا از همسرم بسیار دور کرده و احساس می کنم مانند قبل دوستش ندارم.»

نقش تفاهم در زندگی زناشویی در مورد مسافرت با خانواده همسر یا با خانواده خود

زندگی زناشویی، برقراری رابطه ای فوق العاده پیچیده و بسیار حساس بین زن و مرد است. زن و شوهر در زندگی مشترک در همه ی شئونات زندگی با یکدیگر در ارتباط و تعامل هستند. افزون بر آن، روابط زن و شوهر در همه ی حیطه های زندگی چنان پیچیده و درهم تنیده که بیش تر زوج ها به علت آگاهی کم و اشتباه آمیز و تصور غلط شان در حل بسیاری از مسائل و رفع مشکلات مشترک عاجزند و حتی در مسائل جزئی نیز به سختی می توانند به توافق برسند!

با وجود این که زنان و مردان در بسیاری از زمینه ها دارای ویژگی های خاص خود هستند، اما زوج ها در عمل، کم تر به این تفاوت ها توجه می کنند و کم تر آگاهی دارند که برداشت هر زن و مردی از هر پدیده و رویدادی برحس آگاهی، تجربه، دانش، شرایط روانی و جسمانی و زاوایه ی دید ویژه ی خود می باشد و هر یک به علت خودمحور بودن، در برابر هر حادثه ای، کنش و واکنش متفاوتی از خود نشان می دهد و هر یک انتظار دارد که دیگری همانند او فکر کند و احساسات خود را مشابه او بروز دهد و عملکردی مشابه او داشته باشد؛ چرا که هر یک دیدگاه و بینش خود را اصیل، واقع بینانه و درست می داند و تصور می کند که مسائل را بهتر درک کرده و در برطرف ساختن نیازهای خود و همسر به درستی عمل می کند.

در ادامه یکی از همین سوء تعبیرها را خواهید خواند:

یک مثال نوروزی در مورد مسافرت با خانواده همسر یا با خانواده خود

تعطیلات نوروز نزدیک است و تمایل دارید بیش از سایر روزهای سال به ملاقات مادر تنهایتان بروید ولی همسرتان با خانواده اش برنامه ریزی دیگری کرده است، شوهرتان می گوید:«برنامه ریزی کن برای تعطیلات عید قرار است با خانواده ام به شیراز برویم.»

شما طبق عادت رفتاری همسرتان می دانید که این حرف یعنی سپری کردن سیزده روز تعطیلات عید با خانواده همسرتان و از دست دادن فرصت ملاقات با مادرتان. لذا شما هم جواب می دهید:«ببین من خیلی خسته هستم یک سال است که هر روز محل کار رفته ام. دوست دارم تعطیلات عید استراحت کنم، به مادرم سر بزنم، به کارهای عقب افتاده ام برسم. ضمناً یک سال است که مادر تنهایم را رها کرده ام و نهایتا یک الی دو ساعت در هفته به او سر زده ام، نگرانش هستم. چقدر به خانواده تو بچسبم. مگر من خانواده و تعلقات عاطفی ندارم؟…»

اما اگر آن را اصلاح کنید، خواهید گفت:«مثل اینکه هر دو نفرمان دوست داریم با خانواده هایمان وقت بگذاریم. بهتر است بخشی از تعطیلات عید را با خانواده تو به سفر برویم و در نیمه عید از آنها جدا شویم و باز گردیم تا من هم بتوانم به خانواده ام سر بزنم و کنار آنها باشم.» در این پاسخ هم راحت و صادق بوده اید، هم ملاحظه همسرتان را کرده اید.

برای ویرایش پاسخ خود باید پاسخ دهی را به تعویق بیندازید تا ضمن روراست بودن، بین شما و همسرتان فاصله نیفتد. به یاد داشته باشید که نشست های دلگرمی، روراستی شما با همسرتان را بیشتر می کند. با برگزار کردن این نشست ها و متمرکز شدن بر روی نکات مثبت، در موقعیت های دیگر هم دلگرم کننده تر پاسخ داده و تعلق خاطر شما به یکدیگر نیز حفظ خواهد شد.

اگر هر زن و مردی عمیقاً بخواهد زندگی مشترک خود را در جهت مثبت تغییر دهد، آنوقت مساله ی توافق پیش می آید و در واقع زوج با خواستن و انگیزه ی قوی، در مسیر توانستن قرار می گیرد.

ضرب المثل های «خواستن، توانستن است»، «بکوب تا در باز شود»، «بخواه تا به دست آوری» و… همگی نشان از این دارند که اگر آنچه می خواهیم، با انگیزه ی قوی و عمیق همراه باشد، اوضاع به نفع ما تغییر می کند. اگر به گذشته ی خود توجه کنیم، همه ی ما در طول زندگی، موفقیت هایی داشته ایم. اگر موفقیت های به دست آمده را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان ها و آرزوهای خود، فقط به آنچه که واقعاً و عمیقاً و با انگیزه ی قوی می خواستیم، رسیده ایم، بنابراین با انگیزه ی قوی و کافی، باید دست به کار شد و پذیرفت که زندگی زناشویی مطلوب، با خود من شروع می شود و می بایست از هر فرصتی، برای رشد در جهت مثبت و سازنده استفاده کرد.

گردآورنده : شاخه