چگونه یک رابطه عاشقانه و جنسی خوب در زندگی زناشویی خود داشته باشیم؟
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ مدیریت رابطه عاشقانه و جنسی پیوندی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. فرایند رابطه جسمانی صمیمانه میان زوجها از مهربانیهای ساده شروع میشود و به رابطه کامل جنسی میرسد.
هر اندازه در یکی از این مراحل کم بگذارید در مراحل دیگر دچار مشکل میشوید و کارتان سختتر میشود. دانستن این فرایند یک نکته است و نکته مهمتر این است که بتوانیم این فرایند را سالیان سال حفظ کنیم و به اهمیت آن آگاه باشیم
یک قول عوامانه میگوید موقع قدمزدن در خیابان به یک زوج نگاه کن؛ به اندازهای که از هم فاصله دارند میتوان به مدت زمانی که از ازدواجشان گذشته پی برد.
معمولاً زوجهای جوان در روزها و ماههای آغازین زندگی مشترک، تجربههای احساسی غنی و فراوانی با هم دارند: گفتارهای عاشقانه، بوسههای گاه و بیگاه، دست در دست هم دادن و قدم زدن و حتی در آغوش گرفتن هم در فضایی نامتعارف که ممکن است با سنتهای اجتماعی ما سازگار نباشد، و به همین ترتیب، رابطه جنسیشان نیز طولانی و همراه با حاشیههای احساسی فراوان است.
اما با گذشت زمان، زوجها معمولاً از کنار رابطه احساسی میگذرند و رابطهشان از فرایند-محوربودن به سوی هدف-محور شدن میرود. با وجود اهمیت روابط احساسی و معاشقه در تقویت احساس شراکت در زندگی، آنها دیگر مانند گذشته برای روابط احساسی وقت و انرژی نمیگذارند.
نتیجه اینکه رابطه جنسی اولویت اصلی میشود و جای مناسبات صمیمانه را میگیرد. برای برخی همسران جوان این الگو به جایی میرسد که رابطه جسمانی را تنها با هدف برقراری رابطه جنسی آغاز میکنند و دیگر خبری از احساس مشترک عاشقانه میان آنها نیست.
در چنین موقعیتهایی است که زن و شوهر برای ابراز محبت و صمیمیت راهی جز رابطه جنسی مکرر و پرفشار پیدا نمیکنند و دچار آسیبهای دیگری میشوند. مهمترین آسیبها هم کاهش رابطه جنسی با گذشت زمان است، زیرا با کاستن از رابطه احساسی میان زوجها، به مرور از صمیمیت آنها نیز کاسته میشود.
بسیاری از زوجها، مخصوصاً در جامعه شهری، به مرور، گرفتار این چرخه میشوند. روزهای نخستین سرشار از روابط احساسی است، اما با افزایش فشار کار و تحصیل، فعالیتهای دیگر و یا تولد نخستین فرزند معمولاً زوجها زمان کمتری برای با هم بودن میگذارند، و رابطه احساسی و عاشقانه طولانیمدت آنها به رابطه جنسی محدود و حداکثر ده دقیقهای ختم میشود که با ارضای کامل جنسی نیز همراه نیست.
برانگیختگی جنسی امری طبیعی است. بسیاری از زوجهایی که به مشاور مراجعه میکنند و کارشان به جدایی میرسد با این قضیه مشکل دارند و یکی از طرفین در تجربه برانگیختگی جنسی دچار مشکل است.
کوتاه شدن محدوده زمان رابطه عاشقانه همسران جوان بیش از هرچیز ناشی از تنشهایی است که با آن سروکار دارند. کارشناسان این تنشها را دوگونه میدانند: تنشهای رفتاری، و تنشهای ناشی از تعارضها.
تنش رفتاری تنشی است که از نحوه رفتار شما هنگامی که معاشقه را آغاز میکنید، نشئت میگیرد، وقتی حین معاشقه مدام از خود میپرسید «دارم چکار میکنم؟» و یا «آیا همسرم لذت میبرد؟» و سؤالاتی از این دست. زمانی که تمرکز و حواس شما دنبال پاسخ دادن به این سؤالات برود، میان شما و همسرتان فاصله احساسی ایجاد میشود.
تنش رفتاری شما را بیشتر متوجه این میکند که دارید چه کار میکنید تا اینکه روی رابطه عاشقانه متمرکز شوید. بهتر است به جای فکرکردن به مسائلی از این دست، حواس خود را جمع کنید تا در فرایند پیشرو مشارکت کاملتری داشته باشید.
تنش ناشی از تعارض هم تکلیفش روشن است. وقتی باهم جرو بحث کردهاید و از هم دلخورید، طبیعی است که رابطه عاشقانه خوبی شکل نمیگیرد. در حقیقت، نخستین قربانی تعارضهای زندگی روزمره همین رابطه صمیمانه است.
شمار قابل توجهی از موارد مراجعه به متخصصان روابط جنسی و مشاوران در تمام دنیا به این دلیل است که زن یا شوهر تمایلی به رابطه جنسی ندارد. پژوهش سه متخصص آمریکایی که در 1999 منتشر شد، نتایجی جالبی را نشان داد. 43 درصد زنان و 31 درصد مردان نوع مهمی از مشکل در رابطه جنسی را گزارش کردند.
5 درصد مردان گفتند که رابطه جنسی اندکی دارند و 22 درصد زنان نیز چنین پاسخی دادند. همچنین، 14 درصد زنان آمریکایی گفتند که به سختی در رابطه به اوج لذت جنسی میرسند. البته اینها همه مشتی عددند که آن سوی دنیا گرد آمدهاند.
نکته مهم این است که شما به عنوان خواننده این متن چگونهاید؟ اگر هر دو طرف علاقه کمی به رابطه جنسی داشته باشند، خللی در رابطه آنها به وجود نمیآید. اما اگر یکی از طرفین علاقه و کشش زیادی داشته باشد و دیگری به اصطلاح عامیانه سردمزاج باشد و علاقهای به رابطه جنسی نشان ندهد، مشکلات زیادی سرراه آنها قرار میگیرد، به خصوص اگر زوجی باشند با روابط احساسی کم و صمیمت و نزدیکی روحی آنها به هم فقط از راه رابطه جنسی تأمین شود.
علاقه اندک به رابطه جنسی میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد: افسردگی، آثار جنبی برخی داروها، مصرف زیاد الکل، بیماریهای مزمن، خستگی، مشکلات هورمونی، استرس و کمخوابی. بسیاری از اینها به سلامت و انرژی عمومی شما بستگی دارد و نسخه یکسانی ندارد. مواظب سلامتی خود باشید، همیشه با پزشک مشورت کنید و مشکلات خود را به او بگویید.
اگر شما خوبید و همسرتان خیلی در رابطه جنسی و عاشقانهاش با شما روبهراه نیست، بهتر است همراهی صبور باشید و کمکش کنید تا بتواند به شرایط طبیعی برگردد. حواستان باشد عصبانی شدن و جروبحث کردن با او مشکل را قطعاً حل نمیکند.
مطمئن باشید بهترین راه حل این است که در اینباره بدون ملاحظههای نادرست، با هم حرف بزنید و اگر کتاب خوبی پیدا کردید، بخوانید و یا با یک متخصص سلامت جنسی مشورت کنید.
خیلی مهم است که بتوانید درباره خواستهها و تمایلات خود با هم حرف بزنید. سعی نکنید هنگام برقراری رابطه جنسی و عاشقانه فکر طرف مقابل را بخوانید. البته این هم خوب است، اما بهتر است پیش از این کار بنشینید و با هم حرف بزنید و ببینید ته ذهن همسرتان درباره رابطه عاشقانه و جنسی چه میگذرد و چگونه برایش راحتتر است.
صادقانه به او بگویید که در ذهن شما چیست و سعی کنید به شناختی ابتدایی از نیازها و علاقهمندیهای همسرتان برسید.
زوجهای بسیاری هستند که فقط »فکر «میکنند درباره یکدیگر میدانند و یا بدتر از آن، انتظار دارند که همسرشان بعد از یک دوره کنار هم بودن، همه چیز را درباره آنها باید بداند، اما وقتی نزد مشاور میآیند، متوجه میشوند که چیز زیادی درباره همدیگر نمیدانند و همین عامل نارضایتی بسیاری شده است.
یکی از مهمترین راههای غلبه بر بسیاری از این مشکلات در همین حرفزدن پیاپی است. وقتی حرف میزنید و حساسیتهایتان را به هم میگویید، وقتی از حساسیتهای همسرتان در رابطه جسمانی و صمیمانه مطلع میشوید، زودتر میتوانید با مشکلاتتان کنار بیایید
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.