شاخه مطمئن هستم شما هم با من هم عقیده هستید که سفر بر روی آب و آرامشی که اینطور سفرها دارد به مراتب سفر بر روی خشکی به یاد ماندنی تر است راستش را بخواهید من فکر می کنم گاهی باید از خیلی چیزا فاصله گرفته زیبایی آن به چشم بیاید و خیلی وقتا آدم می‌تواند آن ها را طوری که هرگز ندیده است کشف کند امروز می‌خواهم از روی رود سن پاریس زیبا و عاشق را تماشا کنم از من می‌دانید که رود سن یکی از مشهورترین رودخانه های اروپاست حالاهم که کنار برج ایفل قرار گرفته شهرتش بیشتر شده است این رودخانه زیبا هم کلی چیز دارد برای کشف به هم فضای رمانتیک دارد شاید برای همین است که سفر روی آب برای همه توصیه میشود آدم های معمولی را عاشق میکنه و آدم های رمانتیک و عاشقانه را عاشق تر اگر کسی بخواهد پاریس را ببیند یک ساعت روی آب است و اگر پاریس و اطرافش را بگردد سفری دو روزه خواهد داشت اگر این
گردشگری رمانتیک به سمت کانال انگلیسی ادامه یابد سفرهای بیشتری را تجربه خواهد کرد من هم تصمیم گرفتم ام یک ساعت روی رود سن باشم
برای رفتن به کشتی سواری اول باید خودم را برسانم به سه پر آب و طولانی همان روزی که اکثر بناهای فرانسه در کنارش بنا شده است کنار رود سن که میرسم قبل از سوار شدن به کشتی کتاب فروشی های کنار رود صحرا می بینم که با آن صندوق های سبز رنگ مخصوص و پر از کتاب شان صف کشیدند روزهایی که باران نمی بارد آنها صندوق های سبز خود را باز میکند و هرچه کتاب روزنامه و مجله و پوسترهای قدیمی دارند برای عابران رو می کنند راستش را بخواهید نمی‌دانم چطور شد که از اواخر قرن شانزدهم میلادی دستفروشان پاریسی تصمیم گرفتند وسایلشان را در کنار رود سن درست و در مرکز پاریس پخش کنند این طور که می گویند چون بیشترین دستفروش‌ها پیر و سالخورده بودند ترجیح می دادند به جای اینکه در بخش های مختلف شهر بساط خود را پر کند و فروش بیشتری داشته باشد مشتری ها به آنها مراجعه کنند آن هم در مرکز شهر یک اتفاق جالب دیگر هم افتاد آن زمان تعداد نشریات را به افزایش بود و صاحبان نشریات هم راضی بودند از این که نشریات شان توسط تعداد زیادی فروشنده و با هزینه کم پخش شود از این دست فروش ها تبدیل شده بودم به فروشنده نشریات مختلفی که از زیر چاپ در می‌آمد قسمت جذاب‌تر ماجرا این بود که کلی خبرنگار های جدید نیز در همین بخش یعنی سمت چپ رودخانه سن بین آکادمی نوتر دام کار میکردن دستفروش های زیادی هم بودند که رندی می کردند کتاب های دست دوم می‌فروختند خیلی از این کتاب های دست دوم دزدی بودند و معمولاً هم یا از کلیساها آنها را می دزدیدند و یا از دکه های پول و مغازه های محله های شلوغ صرف نظر از اینکه کتاب ها از کجا می آمدم خیلی از کتاب باز ها کتابخانه ها مخصوصاً آنهایی که یا به دنبال کتاب‌های خاص می گشتند یا نمی خواستم پول زیادی بابت خرید کتاب بپردازم مشتری های پر و پا قرص این کتاب های دست دوم بودند از آن زمان به بعد کتابفروشی های حاشیه رود سن به عنوان بو کینیست ها شناخته شدن فرانسوی‌ها به کتاب دست دوم می‌گویند
بوکینیست
بعد هم در فاصله سال‌های ۱۷۸۹ تا ۱۷۹۵ انقلاب شده و نشر کتاب به شدت کم میشود و تنها چیزی که چاپ میشود روزنامه است و اعلامیه های انقلابی کتابخانه های اشراف و صومعه ها غارت می شود نان دست فروشان هم می‌افتد در روغن و خوب میفروشند در آن زمان کتابفروشی های حاشیه سقف آنقدر زیاد شده بودند که نویسنده معروف فرانسوی لوی سباستین مرسی یه در کتاب خودش به اسم پاریس جدید می‌نویسد حاشیه کماکان پرکار و کارشان بالا گرفته از همه جور کتابفروشی حالا در اطراف رودسر کتاب میفروشند کسی هم کاری به کار آنها ندارد بعدها در حوالی سال ۱۸۹۱ رودسر کتاب میفروشند کسی هم کاری به کار آنها ندارد بعدها در حوالی سال ۱۸۹۱ به کتاب فروش ها اجازه میدهند صندوق‌های کتابشان را وصل کنند به دیوار حاشیه رودخانه و به مرور زمان قوانینی هم وضع برایشان می شود مثلاً اینکه باید بین صندوق‌های کتابشان فاصله‌ی بگذارند به طوریکه رهگذران بتوانند از آن فاصله به لب رودخانه بروند و خود را روی دیوار حاشیه سرخم کند یا اینکه به هر کدام از آنها جای مشخصی داده می شود تازه به زیبایی حاشیه روزه متوجه شده بودند چون جعبه های نگهداری کتاب های یکسان و یک شب شد فروشندگان کتاب هم موظف بودند هم مالیات بپردازند و هم کرایه از صبح تا غروب نباید کار می‌کردند این روزها هم کتاب فروش ها موظف هستند جعبه های کتاب خود را حداقل چهار روز در هفته در صورت مساعد بودن آب و هوا باز نگه دارند فکرش که می کنم می بینم کار کتابفروشان رود سن خیلی سخت است چون به آب و هوا وابسته از هنوز هم تعداد زیادی صندوق کتاب سبز رنگ در دو طرف حاشیه رود سن بین پل رویال در منطقه ۷ و پل سالی در منطقه ۵ پاریس وجود دارد و حاشیه ۳ را زیباتر کرده است ناگفته نماند که کتاب فروشان قرن بیست و یکمی بیشتر از اینکه کتاب دست و دوم و نشریه به فروشند نقاشی و عکس و سوغاتی می فروشند رود سن و با تماشای کتاب فروش ها و کتاب هایشان پشت سر می‌گذارند و خودم را می‌رسانم به ایفل همانجا که مبدا به مقصد حرکت کشتی ها است هم اتوبوس های دریایی و هم تاکتیک های دریایی پرنده که آدم وقتی سوار شان می شود فکر می کند که د تا سفر مرا برای ورود ۳۷ ۱۷۵ کیلومتری شروع کنم جانم برایت بگوید که این سنت پر آب از غرب فرانسه سرچشمه می گیرد و نه تنها پاریس بلکه بخش عمده ای از فرانسه را در بر میگیرد غرب فرانسه سرچشمه میگیرد و نه تنها پاریس بلکه بخش عمده ای از فرانسه را در بر میگیرد سفر از پای برج ایفل شروع می شود به نظر من پاریس جور دیگری دیده می شود از روی سه روز باشد یا شب فرقی نمی کند آنچه مهم است این است که آدم به کشف های جدید می رسد آنهم با گذر از پلی به پلی دیگر
رود سن معروف که همه ساختمان های معروف شهر به نوعی با آن مرتبط هستند درست از قلب پاریس می گذرد و شهر را تقسیم می کنند به سمت چپ و راست چپ و راست هم تا چشم کار میکند پر است از زیباترین آثار تاریخی شهر کافی است یک ساعت از روی رود سن و از دور پاریس سحر انگیز را تماشا کن ای از سواحل نورماندی گرفته تا معماری باشکوه قرون وسطایی وب آقای شگفت ژیورنی که نقاشی های کلود مونه آنجاست تماشای به یاد ماندنی و خاطره انگیز فکر می کنم این تماشا طوری پاریس را توی ذهن آدم می نشانند که فراموش کردنش غیر ممکن می نماید
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری کنید.
* نیازی به نوشتن نام و یا ایمیل نمی باشد،می توانید به صورت ناشناس نظر بدهید.